راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه اول 2015 - امثال سلیمان
دونلود PDF - راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه اول 2015 - امثال سلیمان
- « ندای حکمت» – ٢٧ دسامبر – ٢ ژانویه
- « از گوش تا پا» – ٣ الی ٩ ژانویه
- « سرنوشت ساز مرگ و زندگی» - ١٠ الی ١٦ ژانویه
- « حکمت الهی» – ١٧ الی ٢٣ ژانویه
- « برکات تقوی» – ٢٤ الی ٣٠ ژانویه
- « چیزی که به دست میآورید آن چیزی نیست که میبینید» – ٣١ ژانویه – ٦ فوریه
- « برخورد با نزاع ها» – ٧ الی ١٣ فوریه
- « کلام حکمت» – ١٤ الی ٢٠ فوریه
- « کلام حقیقت» – ٢١ الی ٢٧ فوریه
- « پشت نقاب» – ٢٨ فوریه – ٦ مارس
- « زیستن با ایمان» – ٧ الی ١٣ مارس
- « تواضع افراد حکیم» – ١٤ الی ٢٠ مارس
- « زنها و شراب» – ٢١ الی ٢٧ مارس
Editorial Office 12501 Old Columbia Pike, Silver Spring, MD 20904
Come visit us at our Web site: http://www.absg.adventist.org
Principal Contributor
Martin Pröbstle
Editor
Clifford R. Goldstein
Associate Editor
Soraya Homayouni
Publication Manager
Lea Alexander Greve
راهنمای مطالعه کتاب مقدس برای مدرسه شنبه بزرگسالان توسط دفتر مطالعات راهبردی کتاب مقدس بزرگسالان در مجمع عام ادونتیستهای روز هفتم آماده شده است. تهیه راهنماها تحت نظارت عمومی هیئت انتشارات مدرسه شنبه است که یک کمیته فرعی از کمیته اداری مجمع عام است (ADCOM) که ناشر راهنماهای مطالعه کتاب مقدس است. راهنمای منتشر شده برگرفته از کمیته های ارزشیابی در سراسر جهان است و تائید شده توسط هیئت انتشارات مدرسه شنبه است و منحصراً نشاندهنده نیت نویسنده یا نویسندگان نیست.
Editorial Assistant
Sharon Thomas-Crews
Pacific Press® Coordinator
Wendy Marcum
Art Director and Illustrator
Lars Justinen
Design
Justinen Creative Group
Middle East and North Africa Union
Publishing Coordinator
Michael Eckert
Translation to Farsi
Morteza Nasiri
Art Director and Design
Rafaela Medeiros
Arabic Layout and Design
Rahil Girgis
Sabbath School Personal Ministries
فهرست
کلام حکما
درحالیکه کتابهای بسیاری از کتاب مقدس با حقایق عمیق معنوی و دینی پر شدهاند، کتاب امثال سلیمان مملو از توصیههای عاقلانه و عملی برای زندگی روزمره است.
اغلب امثال مختصر، متعادل، شاعرانه، با نمک و اغلب آمیخته به طنز و جهانی هستند، به آسانی به خاطر سپرده میشوند و معنی خود را بخوبی آشکار میکنند، گاهی اوقات حتی بمراتب رساتر از سخنرانیهای شیوا و استدلالات پرقدرت سخن میگویند.
برای مثال: « ای کاهل بسوی مورچه برو و راههای او را دیده دانا شو»(امثال سلیمان باب ٦ آیه ٦). یا: ساکن بودن در بیابان از سکونت با زن ستیزه گر و جنگجو بهتر است « (امثال سلیمان باب ٢١ آیه ١٩). یا:»اگر دشمن تو گرسنه باشد او را نان بخوران و اگر تشنه باشد او را آب بنوشان، زیرا که اخکرها به این واسطه بر سّرش خواهی چید و خداوند ترا ادا خواهد نمود « (امثال سلیمان باب ٢٥ آیات ٢١،٢٢).
چه کسی چنین تصویری را فراموش خواهد کرد؟
کتاب امثال سلیمان شاهد حکمتی است که طی نسلهای متمادی انباشته شده است. نویسندگان بشری آن به شاه سلیمان نسبت داده شده است (امثال سلیمان باب ١ آیات ١-٩: ١٨، باب ١٠ آیات ١-٢٢:١٦، باب ٢٥ -٢٩)؛ بعنوان «حکمتمندان» ناشناس از دنیای باستانی خاور نزدیک (امثال سلیمان باب ٢٢ آیات ١٧-٢٤:٢٢، باب ٢٤ آیات ٢٣-٣٤)؛ و بعنوان آگور غیر اسرائیلی (امثال سلیمان باب ٣٠ آیات ١-٣٣). این کتاب حتی تنظیم برخی از داستانها توسط حزقیاه را اذعان دارد (امثال سلیمان باب ٢٥ آیه ١). در برخی موارد همچنین نوشتههای باستانی خاور نزدیک را منعکس میکند، مخصوصاً آنهایی که متعلق به مصر باستان هستند.
با این وجود کتاب امثال سلیمان کلام خدا است، چونکه تحت الهام الهی بوده است که نویسندگان مطالب خود را گردآوری کردهاند. اگر چه بندرت صراحتاً به خدا در نوشتهها اشاره شده است، او همیشه حضور دارد: آنجا که ما در بازار هستیم، یا زمانی که سخن میگوییم، میخوریم، مینوشیم، کار میکنیم، میخریم، میفروشیم، معاشرت میکنیم و حتی زمانی که محبت مینماییم خداوند حضور دارد. خدای امثال فقط خدای فرد مذهبی چه یک کشیش یا یکی از عابدان عضو کلیسا باشد نیست. اینجا خداپرستی لباس عمل پوشیده است.
کتاب امثال سلیمان همچنین به ما معنای ترس از خدا را میآموزد (امثال سلیمان باب ١ آیه ٧، باب ٣١ آیه ٣٠)، نه تنها در کلیسا بلکه در زندگی روزانه، زیرا روشی که زندگی میکنیم رساتر از روشی است که ما موعظه میکنیم، دعا میکنیم یا حتی فداکاری میکنیم (امثال سلیمان باب ٢٨ آیه ٩، باب ١٥ آیه ٨).
در کتاب امثال سلیمان حکمت زمانی آشکار میشود که «در تمام راه هایت» خداوند را اعتراف نمایید (امثال سلیمان باب ٣ آیه ٦)؛ حکمت در ایمان و فرمانبرداری، زندگی کردن است؛ مفهومش اعتراف به انسانیت است در برابر خدای خلقت.
ما از کتاب امثال سلیمان خواهیم آموخت که چگونه عاقل باشیم، اما عیناً در شیوههای عملی. کتاب برای سؤالاتی چون چرا و چگونه باید به فرزندانم بیاموزم را پاسخ میدهد؟ چگونه میتوانم شاد و موفق باشم؟ چرا من مشکلات مالی دارم؟ چگونه میتوانم در شغلم ترقی کنم؟ چگونه در برابر وسوسه های جنسی مقاومت کنم؟ و چگونه میبایست از عهدهی عصبانیت و زبانم برآیم؟
در پایان، حکمت ضرورتاً توانائی عقلی نیست. بالعکس، کسی که اطمینان به قوه ادراک و فهم خود دارد بیشتر در معرض فریب خوردن قرار میگیرد، برای اینکه حتی باهوشترین کس هم دانش کمی دارد. شخصی شاید در مورد خود اینگونه بیاندیشد که حکمتمند است و بنابراین نیاز به جستجوی دانش ندارد. شرط لازم برای حکمت، متواضع بودن، درک درست نیازمان و سپس خواستن حکمت است.
امثال سلیمان بسیار عمیق و پرمحتواست و با مسائل بسیاری سروکار دارد. به علت محدودیت گنجایش در متن مجبور شدیم مطالبی را انتخاب کنیم که فرصت بحث آنها را داریم. ما توانائی بحث همه آن چیزها را نداریم، اما همه آن چیزی که ما داریم، بدرستی سزاوار مطالعه مناجات آمیز ماست.
ژاک بی. دوخان (Jacques B. Doukhan) پروفسور زبان عبری و تجزیه و تحلیل عهد قدیم است و سرپرست موسسه مطالعات یهودی-مسیحی در انستیتو علوم دینی ادونتیستهای روز هفتم در دانشگاه اندروز (Andrews) است. تبعه فرانسه (متولد الجزایر)، دوخان (Doukhan) دارای دکترا زبان عبری از دانشگاه استراسبورگ و دکترای الهیات از دانشگاه اندروز است.
درس ١
*٧٢ دسامبر الی ٢ ژانویه
ندای حکمت
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: امثال سلیمان باب ١-٣، سفر پیدایش باب ١ آیه ١، سفر خروج باب ١٩ آیه ١٦، باب ٢٠ آیه ٢٠، امثال سلیمان باب ١١ آیه ٣٠، باب ١٣ آیه ١٢، باب ١٥ آیه ٤ را بخوانید.
آیه حفظی: «ترس یهوه آغاز علم است، لیکن جاهلان حکمت و ادب را خوار میشمارند»(امثال سلیمان باب ١ آیه ٧).
بعد از باغ عدن، ریشه مصیبت بشر به انتخابات نادرست باز میگردد. «انسان همه چیز را از دست داد چونکه او انتخاب کرد تا به فریب دهنده گوش فرا دهد بجای اینکه به او که راستی است، تنها کسی که شعور دارد گوش دهد. با آمیختن شرارت با خوبی، ذهن او مغشوش شد.» – خانم الن ج. هوایت، Education، صفحه ٢٥.
سرتاسر کتاب امثال سلیمان به ما کمک میکند تا انتخابی درست داشته باشیم تا راه خدا را برگزینیم و نه راه فریب دهنده را. پدر یا مادری که با پسرانشان صحبت میکنند، نه تنها در مورد انتخابهای نادرست به او هشدار میدهند بلکه او را تشویق میکنند تا صحیح ترین انتخابها را داشته باشد. این بسیار اهمیت دارد چون انتخابهایی که ما میکنیم واقعاً در تعیین سرنوشت زندگی و مرگمان مؤثر هستند.
سه باب نخست کتاب امثال سلیمان این روش تعلیم و تربیت را تشریح میکند. بعد از توضیح در رابطه با هدف کتاب: «به جهت دانستن حکمت و عدل» (امثال سلیمان باب ١ آیه ٢)، شعار و پند سازنده کتاب را وضع میکند: « ترس یهوه آغاز علم است» (امثال سلیمان باب ١ آیه ٧ را با باب ٩ آیه ١٠ مقایسه کنید)، نویسنده کتاب، بین هشدار دادن به ما در برابر گوش فرا دادن به امور احمقانه و برانگیختن ما به گوش دادن به ندای حکمت آسمانی در نوسان است.
*درس این هفته را مطالعه کنید تا برای شنبه آماده شوید، ٣ ژانویه.
یکشنبه
٨٢ دسامبر
آغاز حکمت
در کتاب امثال باب ١ آیات ١ الی ٦ تیتر «کتاب امثال سلیمان پسر داوود»(امثال باب ١ آیه ١) ارتباطی را مابین این مثل و اول پادشاهان باب ٣ آیات ٥ الی ١٤ به وجود میآورد. در کتاب پادشاهان (همانطور در کتاب امثال)، سلیمان مانند فرزندی که جویندهی حکمت از خدا است معرفی شده است. علاوه بر این هر دوی مراجع سلیمان را « پسر داوود» عنوان میکنند، هر دو متن کلمات مشترک بسیار مهمی را ارائه میدهند نظیر: «درک»، «حکمت»، «ارزیابی». نه تنها این همسویی سلیمان را بعنوان سراینده کتاب تأیید میکند، آنها همچنین نشان میدهند که امثال به خاطر جستجوی بشر برای دستیابی به حکمت از خدا سروکار دارد.
امثال سلیمان باب ١ آیه ٧ را بخوانید. حکمت چیست؟ «ترس از خداوند» چیست؟ و چگونه این دو عقیده با یکدیگر در ارتباطند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«حکمت» در اینجا بعنوان تجربه مذهبی تعریف میشود. آن با ترس از خداوند در ارتباط است. این ایده بسیار مهم مذهب یهود کلید امثال است. آن نه تنها پشت سر هم تکرار میشود، بلکه چهار چوبی برای تمام کتاب تنظیم میکند (امثال سلیمان باب ١ آیه ٧، باب ٣١ آیه ٣٠).
ترس از خداوند هیچ ربطی به خرافات و ترسهای کودکانه از تنبیه الهی ندارد. در عوض بعنوان هشیاری زیرکانه حضور شخصی خدا در همه زمانها و مکانها باید درک بشود. ترس از خداوند عکس العمل مردم را به مکاشفه خدا در کوه سینا مشخص کرد (سفر خروج باب ١٩ آیه ١٦، باب ٢٠ آیه ٢٠)، همانگونه که تعهد آنها را برای وفاداری و عشق به خدا در پاسخ پیمان خدا با آنها توضیح میدهد (سفر تثنیه باب ١٠ آیه ١٢).
در اختصار، ترس از خدا به معنای وفادار بودن به خدا و دوست داشتن او است.
عبارت « ترس یهوه آغاز حکمت است» یعنی حکمت از ترس ناشی میشود. کلمه «آغاز» در زبان عبری (رشیت reshit) به اولین کلمهای که داستان آفرینش با آن آغاز میشود اشاره میکند (سفر آفرینش باب ١ آیه ١)؛ بنابراین اولین درس حکمت با فهم اینکه خدا خالق ماست، کسی که به ما زندگی و نفس میبخشد سروکار دارد و او همیشه بعنوان خدای محبت و عدالت و رستگاری حضور دارد (یوحنا باب ٣ آیه ١٦، مزبور باب ٨٩ آیه ١٤، رساله به عبرانیان باب ٩ آیه ١٢).
ما به محبت به خدا و همچنین ترس از او توصیه شدهایم. چگونه این دو اصل ارتباط تجربه خود شما را با خداوند بیان میکند؟
دوشنبه
٩٢ دسامبر
تعلیم و تربیت حقیقی
کتاب امثال سلیمان باب ١ آیات ٨ الی ١٩ را بخوانید. کدام یک از دو مسیر متغایر «تعلیم و تربیت» در این آیات وجود دارند؟ پیام اصلی در اینجا چیست، نه فقط برای والدین بلکه برای هر کس که از خداوند ترس دارد؟ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تعلیم و تربیت اول از همه یک مسئله خانوادگی است و تعلیم و تربیت واقعی، در درجه اول مهمترین وظیفهی والدین است. در این آیات این تعلیم «آموزش» و حتی «شریعت» خوانده میشود. کلمه عبری برای شریعت، تورا، به معنای «مسیر» است. والدین میبایستی فرزندانشان را به مسیر درست راهنمایی کنند. در مقابل نوع دیگری از تعلیم و تربیت مشخص نشده و نامی به آن داده نشده است. آن به سادگی معرف صدای گناهکارانی است که به مسیر اشتباه راهنمایی میشوند.
همچنین کلماتی نظیر «پسرم» که نباید در جهت انحصار جنسی قلمداد شود به کرات تکرار شده است و تأکید بر تعلیم و تربیت والدین دارد. هر یک از والدین – «پدر شما»، «مادر شما» – به انحصار به وضوح مفرد شناسایی شدهاند و شخصاً درگیرند، در حالی که در اردوگاه مقابل مجموع «گناهکاران» هستند.
«در حکمت وی خداوند مقرر کرده است که خانواده باید از تمام ارگانهای آموزشی بزرگتر باشد. خانه جایی است که آموزش کودک در آن آغاز میشود. خانه اولین مدرسه اوست. اینجا با والدینش بعنوان آموزگار، او باید درسهایی بیاموزد که او را در مسیر زندگیاش راهنمایی بکنند... تأثیرات آموزشی در خانه قدرت تصمیم گیری برای خوبی یا بدی هستند...اگر کودک در خانه به درستی آموزش نبیند، شیطان از طریق نمایندگان منتخبش به او خواهد آموخت.» –خانم الن ج. هوایت، The Adventist Home، صفحه ١٨٢.
بهترین دلیل در قبال آموزش خانواده نتایج آن است. اینها خصوصیات داخلی شخصیتی هستند که مانند تزیینات روی سر و دور گردن هستند. در فرهنگ خاورمیانه گردنبندها و دستبندها نفیس و باارزش از والدین به کودکان بعنوان میراثی با ارزش واگذار میشدند. با این وجود اهمیت تعلیم و تربیت بیشتر از ثروت مادی است. زمانی را که با فرزندانمان میگذرانیم خیلی بیشتر از زمانی است که برای تجارتمان میگذرانیم و برای آنها با ارزش خواهد بود. همچنین اشاره به سر و گردن که چهره فرد است، نشان میدهد که آموزش شخصیت او را شکل میدهد. در مسیر ابلهان یا گناهکاران، فقط به پا اشاره شده است (امثال سلیمان باب ١ آیه ١٥)، همانند پسری نافرمان که هویت خود را از دست میدهد.
چگونه بیاموزیم تا در مقابل وسوسه هایی که از طریق فرهنگ، جامعه، دوستان و حتی خانواده ممکن است بر سر راهمان قرار بگیرند ایستادگی بکنیم؟
سهشنبه
٠٣ دسامبر
ندای حکمت
کتاب امثال باب ١ آیات ٢٠، ٢١ را مطالعه کنید. در اینجا حکمت چگونه ارائه شده است؟ چه میخواهد به ما بگوید؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حالی که گناهکاران «در کمیناند» و «دام میگسترانند»(امثال باب ١ آیات ١١،١٨)، حکمت «در بیرون صدای خود را بلند میکند» (امثال باب ١ آیه ٢٠)، «در سر ازدحامها فریاد مینماید» (امثال باب ١ آیه ٢١) و «کلمات خود را بیان میکند»(امثال باب ١ آیه ٢١). حکمت در اینجا رل شخصیتی را بازی میکند و پیشنهادش را در خیابان به مرد و زن میدهد. این برای همه آنهایی که در تجارت واقعی زندگی هستند وجود دارد. در میان این هیاهو و توجه جویی بسیاری از محصولات و بسیاری از فروشندگان، فریاد حکمت باید رساتر باشد؛ در غیر این صورت، در برابر غوغای صداهای دیگر صدای او به گوش نخواهد رسید.
کتاب امثال باب ١ آیات ٢٢ الی ٣٢ را مطالعه کنید. نتیجه دست رد به سینه حکمت زدن چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
دلیلی که مردم حکمت را رد میکنند هیچ ربطی به خود حکمت ندارد بلکه به شخصیت همه آنهایی که ردش میکنند برمیگردد. آنها به عنوان افراد مغرور و متکبر توصیف شدهاند (امثال باب ١ آیه ٢٥ را با آیه ٣٠ مقایسه کنید)، مثل اینکه آنها بهتر درک میکنند. استنباط این است که حکمت برای بی تجربگان و سادهدلان است؛ و با این حال آنان که حکمت را رد میکنند بی تجربه و ساده هستند؛ آنها ابلهانی هستند که «حکمت را مکروه داشتند»(امثال باب ١ آیه ٢٢ را با آیه ٢٩ مقایسه کنید).
آنانی که حکمت را رد میکنند ثمره ی عدم پذیرششان را خواهند چید. ترس از خداوند را انتخاب نکردهاند، آنها باید با خویشتن خوشنود باشند: آنها «از تدبیرات خودشان سیر خواهند شد» (امثال باب ١ آیه ٣١). زمانی که ما حکمت آسمانی را رد میکنیم، پایان راهمان اغلب افسانه ها و دروغهایی است که برای خودمان ساختهایم، یا افسانه ها و دروغهایی که دیگران برایمان ساختهاند و ما به راحتی آنها را قبول کردهایم. با این کار، ما خدا را با خدایان دروغی جایگزین کردهایم. جالب اینجاست کسانی که مذهب را خوار میشمارند و به تمسخر پیروان آن را سادهدل و بیتجربه میانگارند، اغلب در مسیر خویش خرافاتی هستند، ارزش را بر زودگذر و بیفایده قرار میدهند، در آخر بیشتر نیازهای اساسی دل را نمیتوانند برآورده کنند.
کتاب امثال باب ١ آیه ٣٣ را مطالعه کنید. با توجه به متن بالا، چه وعده و امیدی در اینجا برای ما در برداشته است؟ چگونه این وعده در تجربه خود ما آشکار میشود؟
چهارشنبه
١٣ دسامبر
فواید حکمت
امثال سلیمان باب ٢ آیات ١ الی ٥ را مطالعه بفرمائید. شرایط درک و «ترس از خداوند» چه هستند؟ چه انتخابهایی ما در این مورد میتوانیم بکنیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
برای سه مرتبه بحث به همراه حرف ربط «اگر» معرفی شده که سه مرحله برای پیشرفت آموزش و پرورش است. اولین «اگر» مرحله انفعالی گوش دادن را مطرح میکند؛ چیزی که به آسانی پذیرا و متمایل بودن به حرف حکیم است (امثال باب ٢ آیات ١،٢). «اگر» دوم پاسخ فعال، زاری و درخواست برای حکمت را نشان میدهد (امثال باب ٢ آیه ٣). «اگر» سوم نشان دهنده مشارکتی پرشور در پوئیدن و جستجوی حکمت است همانگونه که برای «دفینهها» تفحص مینماییم (امثال باب ٢ آیه ٤).
امثال باب ٢ آیات ٦ الی ٩ را مطالعه بفرمائید. شرایط درک عدالت چه هستند؟ مسئولیت خدا در اکتساب حکمت چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
توجه کنید که جملهی «خداوند عطا میفرماید» در آیه ٦ عبارت «تو حکمت خدا را درخواهی یافت» در آیه ٥ را پاسخ میدهد. حکمت، همانند رستگاری هدیهای است از طرف خدا. همان اندازه که پاراگراف اول کارکرد انسان را توضیح میدهد، این پاراگراف فعالیت الهی را توضیح میدهد: او حکمت عطا میکند؛ او حکمت را ذخیره مینماید؛ و او طریق حکمت را منظور داشته و نگاه میدارد.
امثال باب ٢ آیات ١٠ الی ٢٢ را مطالعه کنید. چه اتفاقی میافتد زمانی که حکمت بالاخره در قلب ساکن میشود؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«هنگامی که حکمت به قلب تو در میآید»، مرحله نهائی نو کیشی را پایه ریزی میکند. نه تنها ما از حکمت خداوند لذت میبریم، بلکه تجربهای خوشایند برای جانهای ما خواهد بود (امثال باب ٢ آیه ١٠). ما را همچنین از راه بد و فریبندگی شرارت رهایی خواهد بخشید (امثال باب ٢ آیه ١٢ و ١٦)، ما به طریق پارسائی روانه خواهیم شد (امثال باب ٢ آیه ٢٠).
امثال باب ٢ آیه ١٣، ١٧ را مطالعه بفرمائید. اولین مرحله تباهی چیست و به کجا سوق میدهد؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
گرچه ما گناهکاریم، ما لازم نیست که در شرارت سقوط کنیم. کسانی که در مسیر اشتباه تشخیص داده شدهاند باید در آغاز مسیر درست را رها کرده باشند؛ بنابراین شرارت اول از همه بعنوان عدم صداقت شناخته میشود. گناه ماهرانه و معصومانه شروع میشود، اما خیلی زود گناهکار نه تنها شریرانه آن را انجام میدهد بلکه از آن لذت میبرد.
آن باید راجع به شما چه بگوید اگر خدای نکرده، شما از انجام شرارت لذت میبرید؟ یا حتی بدتر، اگر شما آن را دیگر شرارت نپندارید؟
پنجشنبه
١ ژانویه
فراموش نکنید!
امثال باب ٣ آیه ٧ را مطالعه بفرمائید. دام در نظر خود حکیم بودن چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در نظر خود حکیم بودن به توهمی کشیده خواهد شد که شخص برای حکیم بودن به خدا نیاز ندارد. این وضعیت ناامید کننده است. «در حق ابله امید بیشتری هست تا برای چنین اشخاصی» (امثال باب ٢٦ آیه ١٢). باز هم حکمت بعنوان تعهدی مذهبی شرح داده شده است. حکیم بودن یعنی احکام خدا را نگهداشتن (امثال باب ٣ آیه ١)، برای نمایان کردن «رحمت و حقیقت» (امثال باب ٣ آیه ٣) و «به خداوند متوکل شدن» (امثال باب ٣ آیه ٥). حکمت حاکی از یک رابطه صمیمانه با خدا است. اشارات مکرّر به قلب را مورد توجه قرار دهید (امثال باب ٣ آیات ١، ٣، ٥) که جایگاه پاسخ شخصی ما به اثرپذیری از خدا است. (قبلاً در امثال باب ٢ آیه ١٠ به قلب بعنوان مکانی که باید حکمت داخل شود اشاره شده است.)
امثال باب ٣ آیات ١٣ الی ١٨ را مطالعه بفرمائید. پاداش همراه با نعمت حکمت بودن چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکمت با زندگی و سلامتی در ارتباط است (امثال باب ٣ آیات ٢، ٨، ١٦، ١٨، ٢٢). یکی از تصویرهای مطرح «شجره حیات» است (امثال باب ٣ آیه ١٨)، عهدی که بارها در کتاب تکرار میشود (امثال باب ١١ آیه ٣٠، باب ١٣ آیه ١٢، باب ١٥ آیه ٤). این استعاره به باغ عدن اشاره میکند. این وعده بدین معنا نیست که کسب حکمت زندگی ابدی را فراهم خواهد نمود؛ در عوض، ایده کیفیت زندگی با خدا است که اولین والدین ما در باغ عدن از آن لذت بردند و میتواند تا اندازهای دوباره بازیابی شود. هنگامی که ما با خدا زندگی میکنیم، ما برخی از آگاهیها و نکات بهشت را به دست میآوریم؛ حتی بهتر، میآموزیم تا در وعده دستیابی به این ملکوت از دست رفته امید داشته باشیم (دانیال باب ٧ آیه ١٨).
امثال باب ٣ آیات ١٩ و ٢٠ را مطالعه کنید. چرا نیاز به حکمت این چنین حیاتی است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اشاره غیر منتظره به مسئله آفرینش در این متن نامناسب به نظر میرسد. با این حال استفاده از حکمت در آفرینش بحث آیه هجدهم را که حکمت را با شجره حیات در ارتباط میداند تحکیم میکند. اگر خدا برای آفرینش زمین و آسمان از حکمت استفاده کرده باشد، حکمت موضوع کم اهمیتی نیست. حکمتی که در محدوده کیهان باشد، از محدوده وجود زمینی ما فراتر میرود. حکمت به زندگی ابدی ما نیز مربوط میشود. این درس به شجره حیات اشاره دارد که یادآور باغ عدن است. این دیدگاه همچنین شامل وعدهای میشود که نکته نهائی آیهی ماست: «حکیمان وارث جلال خواهند شد»(امثال باب ٣ آیه ٣٥).
جمعه
٢ ژانویه
مطالعات بیشتر
«جوانان نیاز دارند تا حقیقت عمیق نهفته در بیانیه کتاب مقدس که خدا سرچشمه حیات است را درک کنند.» (مزامیر باب ٣٦ آیه ٩). نه تنها او بنیانگذار همه چیز است بلکه او حیات همه چیزهای زنده است. حیات اوست که به ما نور آفتاب و هوای تازه و مطبوع، غذائی که جسم ما را بنا میکند میبخشد و قدرتمان را تأمین میکند. هر ساعت و هر لحظه با حیات اوست که ما زنده میمانیم. بجز در مورد آلودگی به گناه تمام هدایای او به حیات سلامتی و مسرت متمایل است.» -خانم الن ج. هوایت، Education ، صفحات ١٩٧، ١٩٨.
بسیاری این عقیده را اقتباس کردهاند که عبودیت خدا برای سلامتی و شادی های بشاش در روابط اجتماعی زندگی زیانبار است؛ اما کسانی که به طریق حکمت و قدوسیت قدم برمیدارند دریافتهاند که خداشناسی برای همه چیز سودبخش است، داشتن تعهدی برای حیات که هم اکنون وجود دارد و آنی که قرار است بیاید. آنها زندهاند تا از لذتهای حقیقی زندگی برخوردار شوند.» – توضیحات خانم الن ج. هوایت، The SDA Bible Commentary، جلد سوم صفحه ١١٥٦.
پرسشهای برای بحث:
- تفاوت حکمت و دانش در چیست؟ چطور فردی میتواند دانشی بسیار داشته باشد اما بدون حکمت باشد؟ و در آخر، چه کسی شخصاً نمیشناسد، یا دست کم میشناسد کسانی را که بسیار باهوشند ولی به نظر حکمت ندارند؟
- بیشتر در مورد این ایده «ترس از خداوند» تأمل کنید. اگر «در محبت خوف نباشد» (اول یوحنا باب ٤ آیه ١٨)، چگونه ما از خداوند خوف داشته باشیم و همچنان به او محبت بورزیم؟ چگونه تنش مابین عدالت و محبت در ترس از خداوند را حل کنیم؟
- چرا در نظر خود حکیم بودن حالتی است بسیار خطرناک، مخصوصاً زمانی که میبینیم چقدر قلب بشر فاسد و آلوده است و چقدر آسان است برایمان تا همه رفتارهایی را که میخواهیم توجیه نمائیم؟ به آنها که بدترین رفتارهایشان را توجیه میکنند فکر کنید. چگونه میتوانیم مطمئن شویم که ما عمل آنها را تکرار نمیکنیم؟
درس ٢
* ٣ الی ٩ ژانویه
از گوش تا پا
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: امثال سلیمان باب ٤، اول پادشاهان باب ٣ آیه ٩، متی باب ١٣ آیه ٤٤، امثال سلیمان باب ٥، رساله اول پولس رسول به قرنتیان باب ١٠ آیه ١٣، امثال سلیمان باب ٦ آیات ١ الی ١٩ را بخوانید.
آیه حفظی: »راه پیش پای خود را بسنج تا آنکه تمامی راه هایت مستقیم باشند. به راست و به چپ منحرف مشو و پای خود را از بدی باز بدار» (امثال سلیمان باب ٤ آیات ٢٦، ٢٧).
علم تأثیر شنوایی بر نحوه راه رفتن را اثبات کرده است و اینکه حتی تعادلمان تحت تأثیر بهتر شنیدنمان نیز میباشد. پس آموزش یا تعلیم یا هر آنچه به گوش ما میرسد برای نحوه زندگی کردن ما بسیار حیاتی است. کتاب امثال سلیمان باب ٤ آیه ٧ میفرماید: «سرآمد همۀ چیزها حکمت است.»
با این حال مهم نیست که چقدر آموزش خوب است، دانشآموز باید توجه کند. آموزگار مصر باستان سخنی گفته است نه بدون کمی طعنه که «پسرک گوشش بر پشتش است؛ او گوش فرا میدهد وقتی تنبیه شود.» (در نقاشی مصریان، دانشآموز اغلب با گوشهایی بزرگ در پشت خود نمایش داده میشد.)
فقط دانستن درباره درست و غلط کافی نیست؛ ما میبایست بیاموزیم که چگونه درست را انتخاب کنیم و نه نادرست را. پرورش یافتن در حکمت شامل صحیح گوش فرا دادن به آموزش و دنبال کردن و پیروی کردن از چیزی است که آموختهایم، طوری که در پایان در جهت اشتباه راه نپیماییم.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای شنبه آماده شوید، ١٠ ژانویه.
یکشنبه
٤ ژانویه
گوش فرا دهید!
امثال سلیمان باب ٤ را بخوانید. چه حقیقت عملی را در اینجا یافتید و چگونه ما میتوانیم آن را در زندگیمان پیاده کنیم همانطور که در جستجوی زندگی کردن در وفاداری به خدا هستیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
عمل «شنیدن» اولین قدم تعلیم و تربیت است. در تفکرات عبری جایگاه حکمت و ذکاوت در قوه دِماغی تعبیه نشده است، بلکه در گوشهاست. این حاکی از این است که حتی قبل از اینکه ما در اندیشه چیزی باشیم یا بخواهیم مشکلی را حل کنیم، ابتدا نیازمندیم به آن گوش فرا دهیم. این بدان معناست که ما نیاز به شنیدن داریم. زمانی که سلیمان حکمت درخواست کرد، او صریحاً «دل شنوا» خواست (کتاب اول پادشاهان باب ٣ آیه ٩).
اولین قدم حکمت «شنیدن» است که پیشنهاد میدهد حکمت از منبعی خارجی میآید (در این مورد والدین). ما قادر نیستیم حکمت را به واسطه خودمان کشف کنیم. شخصیت خود ساخته در حیطۀ حکمتِ مورد تأییدِ کتاب مقدس راهکاری غیرممکن است. حکمت پیش از هر کاری چیزی است که ما دریافت میکنیم، نه چیزی که ما به روش خودمان آن را شکل بدهیم یا اینکه آن را توسط استعداد و استدلال خویش کشف کنیم. گنجایش «توجه کردن» (در زبان عبری، دل را بر آن قرار دادن) نشان دهنده درگیری دل میباشد. در نتیجه جستجو برای حکمت صرفاً فعالیتی عینی و بی روح نیست. دل که هسته شخصیتی و (در اندیشه عبری) جایگاه احساسات است، نقشی اساسی در جستجوی حکمت دارد.
متی باب ١٣ آیه ٤٤ و ارمیاء باب ٢٩ آیه ١٣ را بخوانید. چه رابطهای مابین این آیات و جستجوی حکمت میتوانید بیابید همانطوری که در امثال سلیمان باب ٤ بیان شده است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
احساسات نقشی مهم در موجودیت اساسی ما به عنوان انسان بازی میکنند، بنابراین نمیتوان و نباید در ارتباطمان با خدا نادیده گرفته شوند. چگونه ما جایگاه و ارزش متناسب با احساسات را در ارتباط با زندگی معنویمان بیاموزیم؟ از این تجربیات میآموزید که چگونه احساساتتان شما را درست (و نادرست) هدایت میکنند؟
دوشنبه
٥ ژانویه
از خانوادهتان محافظت کنید.
هنگامی که تصمیم میگیریم که به طریق حکمت راه برویم، ما هنوز به هوشیاری بزرگی نیاز داریم زیرا که ما موانعی را در طول این مسیر خواهیم دید (نامه اول پطرس باب ٥ آیه ٨ را بخوانید). یکی از بزرگترین خطراتی که با آن مواجه هستیم سروکار داشتن با خانوادههایمان است که باارزشترین و حساسترین و صمیمانهترین حیطه زندگی است.
امثال سلیمان باب ٥ را بخوانید. ما باید در مقابل چه خطراتی از خود محافظت کنیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اولین خطر از خودمان آغاز میشود؛ آن در گفتار خودمان نهفته است. ما باید مراقب زبانمان باشیم تا مطمئن شویم که هر چیزی را که میگوییم پیامی نامفهوم و غیر مُقتضی منتقل نکند. لبهای ما باید با دانشمان هماهنگ باشد و باید دیدگاه های روحانیمان را منعکس کند. دومین خطر از سوی زن یا مرد دیگری میآید (اگر چه آیه اشاره به خطری دارد که از طرف «زن بیگانه»است، کلام باید به مفهوم عمومی قابل درک باشد؛ وسوسه هم میتواند از طرف مرد باشد هم زن) همان کسی که در مسائل خانواده مداخله میکند. در هر صورت میتواند همسر را بفریبد تا پیمان زناشویی را نقص کند و کیست که ندیده باشد یا تجربه نکرده باشد که به چه اندازه این گناه مخرب است؟
با توجه به این آیه، بهترین راه برای استقامت کردن در برابر این وسوسه که اغلب با کلمات فریب دهنده آغاز میشود، گوش فرا دادن به کلام حکمت است. با توجه و اطاعت از آموزش الهام شده، ما بیشتر تمایل خواهیم داشت تا بر مسائل حیاتی تمرکز کنیم و از زنا یا هر وسوسهی دیگری که بر سر راهمان است محفوظ بمانیم.
البته، نه تنها ما باید خود را از زنا دور نگه داریم، ما همچنین نباید به جایی که «زن فریبدهنده» زندگی میکند برویم (امثال سلیمان باب ٥ آیه ١٠)؛ ما حتماٌ نباید به در خانهاش نزدیک شویم (امثال سلیمان باب ٥ آیه ٨).
در پایان بهترین راه محافظت در برابر وسوسه دوست داشتن زن یا مرد دیگر، این است که فقط همسر دوران جوانیتان را دوست داشته باشید (امثال سلیمان باب ٥ آیه ١٨). نویسنده کتاب جامعه با این پند طنین میاندازد: « همگی ایام عمر باطل خویشتن را با زنی که دوست میداری که خدا آن را در تمامی روزهای باطلت زیر آفتاب به تو داده است به خوشی بگذران (کتاب جامعه باب ٩ آیه ٩). اگر برای چیزی که داری شکر گذار باشی، چیز دیگری را جستجو نخواهی کرد.
رساله اول پولس رسول به اهل قرنتیان باب ٠١ آیه ٣١ را بخوانید. با این وعده پیش روی شما، هم اکنون به منظور محافظت از خودتان در برابر شهواتی که ممکن است در شما رخنه کند، نیاز به برداشتن چه گامهای عملی و قطعی هست؟
سهشنبه
٦ ژانویه
از رابطه دوستیتان حفاظت کنید.
شخصی چنین گفت: « خداوندا، مرا در برابر دوستانم محافظت بفرما، من از پس دشمنانم بر خواهم آمد.» کتاب جامعه نگران آسیب پذیری رابطه دوستی است؛ آن ما را هدایت میکند که چگونه دوستانمان را حفظ کنیم و همچنین اگر لازم باشد چگونه خودمان را از آنها محافظت کنیم. کلمه عبری «دوست» معنای «همسایه» نیز میدهد، همان کسی که نزدیک به ماست، کسی که هم اکنون دوست شماست یا کسی که ممکن است دوست شما بشود. حکمتِ مطابق با کتاب مقدس روابط انسانی را ارج مینهد و درخواست توجه و احترام برای این روابط را دارد.
کتاب امثال سلیمان باب ٦ آیات ١ الی ٥ را بخوانید. سلیمان نبی به چه مشکلی اشاره میکند و راه حلش چیست؟ بعلاوه چه اصل روحانی مهمی را در اینجا مییابیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در حالی که تورات مردم را ترغیب میکند تا به فقیران کمک کنند و به آنها بدون بهره پول قرض بدهند (سفر خروج باب ٢٢ آیه ٢٥)، حکمت به ما در مقابل حمایت سهل انگارانه مالی نسبت به دوستانی که بدهکار هستند هشدار میدهد. وظیفه خیرخواهانه مانع وظیفه عدالت نمیشود (سفر خروج باب ٢٣ آیه ٢ و ٣). اگرچه ما نیازمندیم تا زمانی که میتوانیم بخشنده باشیم، ولی با حکمت مطمئن میشویم تا عمل خیرخواهانهمان به شکستی مفتضحانه تبدیل نشود (آن را با امثال سلیمان باب ٢٢ آیه ٢٧ مقایسه کنید).
از این رو، در امثال سلیمان نظریهی حکیمانه به ما عطا شده است. اولین احتیاط شامل کلمات ما میشود. چقدر حیاتی است که ما وضعیت را بررسی کنیم و مطمئن شویم که از عهده نیاز دوستمان برمیآییم. اگر چنین است صحبت کنید و قول بدهید. درواقع، صمیمیت در دوستیمان یا احساسات لحظهای ممکن است سبب سقوط تعهدمان بشود و ممکن است ما بعداً تأسف بخوریم.
مهم نیست که چقدر خوش نیت بودهاید، مهم این است که قبل از اینکه عملی انجام بدهید یا متعهد به چیزی که قادر به انجامش نیستید بشوید، ابتدا بیندیشید. نکته اینجاست که اگر ما گرفتار تعهد بی موردی شدیم، لازم است هر کاری برای رفع آن بکنیم، از جمله متواضع کردن خودمان، قبول اشتباهاتمان و درخواست فیض الهی.
با کلامی که در این مثل به ما عطا شده است، چگونه بیاموزیم که به آرزوهایمان تعادل ببخشیم تا قادر به تحمل بارهای سنگین یکدیگر شویم (رساله پولس رسول به غلاطیان باب ٦ آیه ٢)؟
چهارشنبه
٧ ژانویه
از شغل خود محافظت کنید.
امثال سلیمان باب ٦ آیات ٦ الی ٨ را بخوانید. ما از مورچه چه میتوانیم بیاموزیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ نه تنها مورچه ها ساعی هستند (بلکه بسیار کوشاتر از انسان هستند، اگر کسی باشد که بتواند سنگینی باری که آنها حمل میکنند را با سنگینی باری که انسان قادر به حمل آن است مقایسه کند البته نسبت به وزن نسبی آنها)، اما مورچهها مستقل کار میکنند و نیاز ندارند که سرپرستی شوند. دلیل اصلی سخت کوشی آنها آینده است. آنها زمانهای سختی (زمستان) را «پیش بینی میکنند» و خودشان را برای آنها آماده میکنند؛ بنابراین، مورچه به ما حکمتِ اندیشیدن به آینده را زمانی که طرحهایی میریزیم یا در فعالیتی شرکت میکنیم میآموزد. «این سؤالی است که احتیاج به بررسی توسط والدین، هر معلمی، هر دانش آموزی و هر انسانی جوان یا مسن دارد. هیچ طرح اقتصادی و برنامهی زندگی نمیتواند منطقی یا کامل باشد اگر فقط شامل چند سال زندگی کنونی باشد و پیش بینی برای حیات ابدی آینده را نکند.»- خانم الن ج. هوایت، Education، صفحه ١٤٥.
امثال سلیمان باب ٦ آیات ٩ الی ١١ را بخوانید. ما از حیوان تنبل چه میتوانیم بیاموزیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حیوان تنبل چیزی برای آموختن از مورچه دارد، نه بلعکس: « ای کاهل به سوی مورچه برو و راههای او را ببین و دانا شو» (امثال سلیمان باب ٦ آیه ٦). در حالی که مورچهها مشغولند حیوانات تنبل خوابند. در حالی که مورچهها در وقت خرمن پربار هستند، حیوانات تنبل دو دست خود را به نشانه راحت طلبی بر سینه گره زدهاند. مورچهها بواسطه حمل بارهای سنگین تر از خودشان و آماده شدن برای آینده خودشان، پیش میروند؛ حیوانات تنبل در زمان حال میزیند و فقط با خودشان مشغول هستند.
بنابراین راحت طلبی و تنبلی در اینجا محکوم هستند، ما همچنین باید به یاد داشته باشیم که زندگی فقط کار و درآمد نیست. چگونه روز شنبه که در متن هفته به ما هدیه شده است ما را یاری میدهد تا تعادل مناسب را بیابیم؟
پنجشنبه
٨ ژانویه
از خودتان محافظت کنید.
بعد از اینکه در مقابل شرارتهای خاص که سه حوزه زندگی- یعنی خانوادههایمان، ارتباطات اجتماعیمان و شغلمان را تهدید میکنند به ما هشدار داده شد- امثال سلیمان به ما تجسمی از گناهکاری میدهد. آن هجونامهای پر از کنایه و مشاهدات هوشیارانه روانی است. هر دو شعر (امثال سلیمان باب ٦ آیات ١٢ الی ١٥ و آیات ١٦ الی ١٩) ضربالمثل هستند و موازی با همان وزن هفتگانه شاعرانه، نقش و نگارهای مترادف را پوشش میدهند. فِطرت شخص شریر، به هر چه که در دلش میاندیشد ارتباط دارد؛ و نتیجه اش بصورت کارهای بیرونی آشکار میشود.
امثال سلیمان باب ٦ آیات ١٤ و ١٨ و همچنین متی باب ١٥ آیه ١٩ را بخوانید. به چه نکته مهمی در اینجا اشاره شده است.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
«اگر به تصورات باطل تن بدهی و اجازه بدهی تا فکرت، پر از افکار ناپاک شود، نزد خدا به درجهای خطاکار هستی که گویا افکارت جامهی عمل پوشیده است.» - خانم الن ج. هوایت، The Adventist Home، صفحه ٣٣٤.
چه هشدارهایی در امثال سلیمان باب ٦ آیات ١٢ الی ١٩ داده شده است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر کنایهدار است. شریر در حال حرکت از شخص تنبل پیروی میکند. دو شیوه تفکر به نظر متفاوت میآیند و با وجود این آنها درسی یکسان میآموزند. هر دو در خود باقی میمانند. هیچ یک از آنها علاقمند به آموزشی که خارج از حیطه خودشان آمده، نیستند. هر دوی آنها حکمت و طبیعت خودشان را دنبال میکنند. تنبل ها میخوابند و نه گوشهایشان و نه پایهایشان کار نمیکند؛ شریران فقط پایها و دهانشان مشغول به کار هستند و نه گوشهایشان. نتیجه یکسان است: هر دوی آنها به نابودی میروند.
در ضمن شر دو اثر دارد: آن نه تنها به افرادی که علیه آنها گناه انجام شده بلکه به گناهکار نیز آسیب میرساند. دروغگوها در پایان دروغ خود را باور میکنند. همچنین قابل توجه است که نتیجه نهایی تبهکاری نزاع و تنش است که میتواند بر اجتماع نیز اثر بگذارد. درواقع بندرت اثرات گناه، اگر نگوییم هرگز، در فرد تبهکار محدود میماند. دیگران تحت تأثیر قرار میگیرند و معمولاً فقط برای وضعیت وخیمتر.
چگونه گناه دیگران زندگی شما را تحتالشعاع قرار داده است؟ بطور خارقالعادهای در آن شکی نیست. چه درسهایی میتوانید بیاموزید از اینکه چقدر نیاز است محتاط باشید تا اعمال شما به دیگران آسیب نرساند؟
جمعه
٩ ژانویه
مطالعات بیشتر
«مطالعه کنندگان کتاب مقدس میبایست بیاموزند تا در روح یادگیرنده به آن نزدیک شوند. ما باید صفحاتش را مطالعه کنیم، نه برای اثبات ایده های خودمان بلکه به منظور فهمیدن سخنان خدا...»یکی از دلایل اصلی عدم صلاحیت روانی و ضعف اخلاقی نبودن تمرکز است...با جریان بیحد و اندازه مطالبی که بطور مداوم از چایخانه ها عرضه میشوند، افراد مسن و جوان عادت میکنند که سریع و سطحی بخوانند و این امر باعث میشود قوه دِماغی، قدرت ارتباطی و استدلال نیرومندشان را از دست بدهند.»- خانم الن ج. هوایت، Education، صفحه ١٨٩.
«لانه هایی که مورچه ها برای خودشان میسازند نشان دهندۀ مهارت و پشتکار است. در هر بار آنها تنها یک دانه را میتوانند حمل کنند، اما با تلاش و پشتکار، آنها کاری عجیب را به پایان میرسانند.
«سلیمان به این پُرکاری مورچه بهعنوان سرزنشی برای آنهایی که زمان خود را به بطالت یا در آداب و رسومی که روح و جسم را فاسد میکند میگذرانند اشاره میکند. مورچه برای فصلهای آینده آماده میشود؛ اما عده بسیاری با عطیهی استدلال در آمادگی های زندگی جاودانه آینده شکست میخورند.»- خانم الن ج. هوایت، Counsels to Parents, Teachers, and Students، صفحه ١٩٠.
پرسشهای برای بحث:
- بیشتر در ایدهی ما چگونه میتوانیم به دیگران کمک کنیم، حتی به قیمت هزینه شخصی برای خودمان تعمق کنید. چگونه ما به مطالب آموزندهی درسهای این هفته مینگریم در مقایسه با این آیه: دوستی را بیشتر از این هیچ کس ندارد که کسی جان خود را به راه دوستان خود بنهد «(یوحنا باب ١٥ آیه ١٣)؟
- چه درسهای دیگری میتوانیم از جهان طبیعت بیاموزیم که در زندگی خودمان بتوانیم آنها را پیاده کنیم؟ همانگونه که میدانید جهان ساقط در گناه است، چرا در درسهای که میآموزیم میبایستی بااحتیاط باشیم؟
- هفت ناپاکی را در امثال سلیمان باب ٦ آیات ١٦ الی ١٩ بخوانید. شما فکر میکنید چرا اینها به نظر خدا اینقدر بد به نظر میآیند؟
درس ٣
*٠١ الی ٦١ ژانویه
سرنوشت ساز مرگ و زندگی
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: متی باب ٥ آیات ٢١ الی ٣٠؛ امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢١؛ باب ٧ آیه ٣؛ باب ٦ آیه ٢٣؛ باب ٧ آیه ٢؛ باب ٦ آیه ٢٤؛ باب ٦ آیه ٣٠ و ٣١؛ باب ٧ آیه ٢٦ و ٢٧.
آیه حفظی: «زیرا که احکام چراغ و تعلیم نور است و عتابهای تربیت راه حیات است»(امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢٣).
دو برادر در خانه تنها مانده بودند اما هشداری جدی از مادرشان دریافت کرده بودند که کیکی را که او تازه پخته است نخورند. برای اینکه مطمئن شود که پسرها حرف شنوی میکنند او تهدید به تنبیه را اضافه کرد.
هنگامی که او خانه را ترک کرد، فقط چند دقیقه برای پسرها طول کشید تا تصمیم بگیرند که هر جور شده کیک را بخورند. «این سرنوشت ساز مرگ و زندگی نیست،» آنها دلیل آوردند. « مادرمان هرگز ما را نخواهد کشت؛ پس بیا بخوریم!»
بنابراین برای مشکلی که معلم در امثال سلیمان در موردش سخن میگوید، در واقع سرنوشت ساز مرگ و زندگی است. گفتارش قوی و واضح است. البته مسیح نیز خودش از گفتاری بسیار قوی استفاده کرد زمانی که درباره سرنوشت سازهای مرگ و زندگی ابدی سخن میگفت (متی باب ٥ آیات ٢١ الی ٣١)؛ و جای هیچ تعجب هم نیست. در پایان، سرنوشت نهایی و ابدی ما (و چه چیزی میتواند از آن مهمتر باشد؟)، به انتخابهایی که هم اکنون میکنیم بستگی دارد. پس ما باید ضرورت گفتار قوی را در ارزش واقعی آن در نظر بگیریم.
*درس این هفته را بخوانید تا برای شنبه آماده شوید، ١٧ ژانویه.
یکشنبه
١١ ژانویه
شریعت در زندگی ما
امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢١ و باب ٧ آیه ٣ را بخوانید. ما چگونه جلوه های فیزیکی که در آیات قید شده را بفهمیم در ارتباط با اینکه چگونه ما باید با شریعت خدا رابطه داشته باشیم؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ همانطور که در درس قبلی دیدیم، در امثال سلیمان دل نشان دهنده جایگاه احساسات و افکار است. به ما میفرماید که شریعت را بر دلمان حاکم کنیم (امثال سلیمان باب ۶ آیه ۲۱)، منظور معلم این است که ما باید همیشه با شریعت در رابطه نزدیک باشیم. لحظه ای نیست که ما تماسمان با شریعت را از دست بدهیم، گناه را جز به شریعت ندانستیم (رسالهی پولس به رومیان باب ۷ آیه ۷). معلم همچنین اصرار دارد که این شریعت باید حتی در لوح های قلب مرقوم گردد (امثال سلیمان باب ۷ آیه ۳)، مانند ده فرمان که توسط خداوند بر روی لوح های سنگی نوشته شده بود.
منظور از صحبت درباه شریعت نوشته شده بر روی دل این است که شریعت تنها یک سری از قوانین خارجی تحمیل شده بر ما نیست. شریعت باید در انگیزه های ما، نیتهای مخفی ما و بخشی از نفس صادقمان باشد؛ و به قولی دیگر تعهد پولسی میباشد که «مسیح در شما، امید جلال است» (رساله پولس به کلسیان باب ١ آیه ٢٧) و در زندگی مان یک حقیقت میشود.
منظور از گره زدن شریعت به دور گردن این است که باید آن را به خودمان خیلی نزدیک نگه بداریم. انسان های کهن وسایل بسیار گرانبهایشان را باید به دور گردنشان میبستند. گردن جایی است که هوا از طریق آن به شش ها راه پیدا میکند و اجازه تنفس و زندگی میدهد، ارتباطی از افکار که در کلمه عبری (nephesh) «روح» تصدیق میکند که به کلمه «زندگی» بر میگردد و از کلمه ای به معنی «گلو» و «نفس کشیدن» مشتق شده است.
بستن شریعت بر انگشتان شخص، بردن شریعت به قلمرو فعالیت هاست. آموزگار روی انگشتان تأکید میکند و با این کار به ظریف ترین و صمیمانه ترین فعالیت ها اشاره میکند. شریعت نه تنها بر روی تصمیم های بزرگی که ما میگیریم بلکه باید بر روی کوچک ترین آنها نیز تأثیر گذار باشد. ( لوقا ۱۶: ۱۰ را بخوانید).
هرچند منظور کتاب مقدس از این تصاویر کاملاً رمزی بود، بسیار قابل توجه است که این نشانه ها عمیقاً در رسوم یهودیان، مسیحیان و مسلمانان استفاده شده است؛ و آن را میتوان بواسطۀ بکار بردن تفیلین (tephillin) یهودی به دور سر و انگشتان، صلیب های مسیحی که به دور گردن میآویزند و تسبیح ها ذِکرگویی دور انگشتان مسلمانها (و مسیحی ها) دید.
رموز میتوانند مفید باشند، اما چرا ما باید مراقب باشیم که رموز را با حقیقتی که نشان دهنده آن هستند به اشتباه نگیریم؟
دوشنبه
٢١ ژانویه
روشنایی و زندگی
امثال سلیمان باب ۶ آیه ۲۳ را بخوانید. چطور شریعت به «روشنایی» مرتبط میشود؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در کتاب مقدس، کلام خدا یا شریعتش با روشنایی مقایسه شده است: «کلام تو از برای پایم چراغ و به جهت راهم نور است» (مزمور داود باب ١١٩ آیه ١٠٥). در تفکر عبری بین ایدۀ «شریعت» و «روشنایی» رابطه وجود دارد. همان طور که چراغ مسیر حرکت ما را روشن میکند، شریعت نیز به ما کمک میکند که در مسیر بمانیم؛ یعنی وقتی با انتخابات اخلاقی روبرو میشویم به ما کمک خواهد کرد که بدانیم انتخاب صحیح چیست، حتی اگر اقتضای زمانی یا شخصی ما را به عدم رعایت شریعت وسوسه کند.
در کتاب مقدس چه مثال هایی از کسانی که با وجود بهانه های محکمی که آنان را به سرپیچی وا میداشتند ولی با این حال پیرو شریعت خدا بودند میتوانید پیدا کنید؟ ما چه چیزی از اطاعت و فرمان برداری ایشان میآموزیم؟ در چه صورت، انتخاب وفادار بودن آنها حتی برای یک بار از دید دیگری به نظر اشتباه آمده است؟
همراه با امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢٣، امثال سلیمان باب ٧ آیه ٢ را نیز بخوانید. چرا شریعت با «زندگی» در ارتباط است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
از زمان سقوط بشر در گناه، امیدمان برای زندگی ابدی را نمیتوان در شریعت یافت، بلکه فقط از طریق ایمان به مسیح. در هر حال اطاعت از شریعت و اصول، نشان دهندۀ ادامه نقش محوری آن در زندگی با ایمان است. (متی باب ١٩ آیه ١٧ و مکاشفه یوحنای رسول باب ١٤ آیه ١٢). ما اطاعت میکنیم چرا که خداوند هزاران سال پیش به قوم اسرائیل فرمود: «خداوند خدای شما من هستم» (سفر لاویان باب ١٨ آیه ٤). شریعت خدا به «زندگانی» مرتبط است، زیرا به سادگی خداوند هست اگر او هست یعنی منشأ زندگی ماست. این اصل نشان دهندۀ روحانیت صحیح است: ما به خدا و قول هایش به خاطر زندگی حال حاضرمان اعتماد داریم همانطوری که به وعده هایش برای زندگی ابدی اعتماد میکنیم.
مسیح فرمود: «من نور جهانم و آنکس که مرا پیروی نماید، در تاریکی راه نخواهد رفت بلکه نور زندگی را خواهد داشت» (یوحنا باب ٨ آیه ٢١). شما چطور حقیقت این وعدۀ شگفت انگیز را در همراهیتان با خداوند تجربه کردهاید؟
سهشنبه
٣١ ژانویه
مبارزه با وسوسه
همانطور که دیدیم، نویسنده امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢٣ تحت الهام روح القدس، مستقیماً روشنایی و زندگی را به شریعت خدا ربط میدهد. در آیه بعدی او نمونۀ محکمی ارائه میدهد که چگونه شریعت به عنوان روشنایی و زندگی، به ما حفاظت روحانی نیرومند میتواند ببخشد.
در امثال سلیمان باب ٦ آیه ٢٤ درباره چه چیز به ما هشدار داده شده است؟ به جز آنچه آشکار است چه هشدارهای زیرکانه دیگری در اینجا داده شده است؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
زمانی که انسان مذهبی وسوسه میشود، بزرگترین وسوسه پیدا کردن دلیل مذهبی است برای توجیه شرارت. استفاده از خدا برای توجیه رفتار زشت فقط یک شکل وحشتناک از کفر نیست-بلکه به شکل قدرتمندی فریبنده است. روی هم رفته چنانچه کسی گمان کند که «خدا با من است،» شما در جوابش چه میتوانید بگویید؟ چنین چیزی در موارد زنا نیز میتواند اتفاق بیفتد. «خدا به من نشان داده است که این (مرد یا زن) همان کسی است که من باید با او باشم.» اگر این همان چیزی است که آنها معتقدند، کیست یا چیست که بتواند حقه ی توسل به «خدا نشان داده است» را آشکار کند؟
همچنین توجه کنید، این فقط زیبایی زنها نیست که مردها را اغوا میکند. او از زبان و کلمات تملق آمیز استفاده میکند تا قربانی اش را به دام بیاندازد. چگونه اغلب مرد و زن بوسیله کلمات اغوا کننده و زیرکانه ای که حتی گاهی در لفافۀ زبان مذهبی پیچیده شده است به موقعیت های رسواکننده هدایت شدهاند؟ نویسنده کتاب امثال سلیمان میخواهد به ما در مقابل این فریب هشدار بدهد.
شریعت پادزهر کاملی برای «زبان تملق آمیز زن اغواکننده» است. تنها دستور بی چون و چرای شریعت و وظیفه فرمان برداری است که به ما کمک خواهد کرد تا در مقابل کلمه های فریب دهندۀ او که میتواند صحیح و زیبا به نظر بیایند، مقاومت کنیم. در واقع فریب دهنده شما را نه تنها خوش قیافه بلکه حتی حکیم و باهوش خواهد یافت. او حتی ممکن است احتیاجات روحانی اش را یادآور شود؛ و ممکن است «محبت خدا» به طعنه و بطور خطرناکی به توجیهی برای گناه تبدیل شود.
فقط فکر کنید که چطور به سهولت ما میتوانیم حتی زیر ماسک ایمان، برای توجیه اعمال اشتباه از هر نوعی و نه فقط زنا کردن راهنمایی بشویم. پس آیا تعهد مطلق به شریعت خدا تنها محافظ واقعی ماست، حتی در مقابل افکار خودمان و حیله هایی که میتوانند روی ما اجرا کنند؟
چهارشنبه
٤١ ژانویه
«دزدی نکن»
دقیقاً بعد از هشدارش درباره زنا کردن (امثال سلیمان باب ٦ آیات ٢٤ الی ٢٩)، نویسنده صحبت درباره گناه دیگری را آغاز میکند: دزدی کردن (آیات ٣٠ و ٣١). ارتباط بین دو فرمان (دزدی کردن و زنا کردن)، نشان میدهد که چطور اطاعت نکردن از یک فرمان میتواند روی اطاعت ما از دیگر فرمانها تأثیر گذار باشد. طرز فکر چشم پوشی از آن در مورد انتخاب، در رابطه با شریعت خدا میتواند بسیار خطرناک تر از اطاعت نکردن کلی شریعت باشد. «قوی ترین حامی فساد در دنیای ما زندگی پرشرارت و فاسد و یا رذل مطرود گناهکار نیست؛ بلکه همان زندگی ای است که ظاهراً با فضیلت، شرافتمند و اصیل ظاهر میشود، اما در آن گناه ریشه دوانده و پیگیری میشود... آن کس که عطیۀ بالاترین مفاهیم زندگی و حقیقت و احترام را دریافت نموده است باز هم عمداً از یکی از احکام شریعت مقدس خدا تجاوز میکند، هدیه اصیل او را بسوی کشش گناه سوق داده است.»- خانم الن ج. هوایت، Education، صفحه ١٥٠.
امثال سلیمان باب ٦ آیات ٣٠ و ٣١ را بخوانید. این آیات درباره عملکرد شخصی که بیچاره است چه میگوید؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فقر و احتیاجات، دزدی را توجیه نمیکنند. دزد گناهکار است حتی اگر او از گرسنگی در شرف مرگ است (آیه ٣٠). با این حال دزد گرسنه را نباید مورد تنفر قرار داد، او هنوز هفت برابر چیزی که دزدیده است را باید پس بدهد؛ این نشان میدهد که حتی ناامیدی وضعیتش گناه را توجیه نمیکند. در جای دیگر کتاب مقدس پافشاری میکند که این وظیفه ماست که احتیاجات تنگدستان را برآورده کنیم تا آنها برای زنده ماندن مجبور به دزدی نشوند (سفر تثنیه باب ١٥ آیه ٧ و ٨).
چقدر جالب است که بعد از بررسی موضوع زنا کردن به موضوع دزدی کردن میرویم و در ادامه آیه به مبحث زنا برمیگردد (امثال سلیمان باب ٦ آیات ٣٢ الی ٣٥). هر دو گناه براستی به شکلی شبیه به هم هستند. در هر دو مورد شخصی به طور نامشروع چیزی را که متعلق به دیگری است میگیرد. در هر حال یک تفاوت بسیار مهم بین دزدی و زنا در حقیقتی نهفته است که در گناه اولی (دزدی) فقط از دست دادن یک چیزی است، در حالی که گناه بعدی (زنا) مشکلی بزرگ تر است. در بعضی موارد فرد میتواند کالای دزدیده شده را جایگزین کند، در مورد زنا بخصوص وقتی بچه ها نیز درگیر هستند، خسارت بسیار شدیدتری از دزدی وارد میشود.
«زنا مکن.» این فرمان نه تنها اعمال ناپاک بلکه افکار و امیال شهوانی و یا هر عملی که موجب تحریک آنها میشوند را منع میکند... مسیح، کسی که مفهوم گسترده مربوط به احکام خداوند را تعلیم داد، اعلام کرد که فکر یا نگاه شهوت آلود همان قدر گناه است که خود عمل نامشروع.» کتاب شیوخ و انبیاء نوشته خانم الن ج. هوایت، صفحه ٣٠٨.
پنجشنبه
٥١ ژانویه
تهدید مرگ
بیشتر مردم در هنگام ارتکاب گناه به مرگ فکر نمیکنند؛ آنها مسائل دیگری در افکارشان دارند، معمولاً لذت آنی و راضی بودن از نتیجه گناهشان است. حتی فرهنگ های عامه پسند گاهی زنا و دیگر شرارت ها را میستایند. در مقابل، کتاب امثال سلیمان گناه را در چشم انداز صحیح قرار میدهد، دیدگاهی که خیلی سال ها بعد توسط پولس منعکس شد: «مزد گناه مرگ است» (رساله پولس رسول به رومیان باب ٦ آیه ٢٣).
امثال سلیمان باب ٧ آیات ٢٢ و ٢٣ را بخوانید. چه چیزی زناکار را با تهدید به مرگ آسیب پذیر میکند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کسی که به «دنبال او» میرود به عنوان شخصی که اراده و شخصیتش را از دست داده است معرفی میشود. او دیگر نمیاندیشد. کلام بی درنگ اشاره دارد که او به خود برای تفکرش فرصت بیشتری نمیدهد. او با گاوی که «به سلاخ خانه میرود» و ابلهی که «به کُنده (منظور تخته چوبی است که دستها و گردن مجرم در آن قفل میشود) اصلاح میدود» و همچنین مرغی که «به دام میشتابد» مقایسه شده است. «هیچ کدام از اینها متوجه نشدند که جانشان در خطر است.»
امثال سلیمان باب ٧ آیات ٢٦ و ٢٧ را بخوانید. چه چیز زن فاسد را مرگ آور میکند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ممکن است که اینجا زن بیشتر از یک مرد زناکار به تصویر کشیده شود. در واقع زن نشان دهندۀ ارزشهای مخالف حکمت است. سلیمان این استعاره را برای اخطار به شاگردش در مقابل هر شکلی از شر استفاده میکند. خطر بزرگی است، برای اینکه زن فقط مجروح نمیکند، او میکشد و قدرتش به اندازهای است که حتی قویترین مردان را کشته است. در کلام دیگر افراد پیش تر و قوی تر از شما، قادر نبوده اند در دستهایش زنده بمانند. پیام جهانی از این آیات به وضوح پیشنهاد میدهد که نویسنده کتاب مقدس عموماً در مورد بشر بطور کلی صحبت میکند. (کلمه عبری شِئول (sheol) در متن به صورتی که در افکار عمومی است به معنی جهنم نیست؛ آن مکان تخصیص داده شده برای مردگانی است که در آنجا هستند: قبر).
در نهایت، نکته این است که گناه، چه زنا یا مورد دیگر، به نابودی میکشد درست نقطۀ مقابل زندگی ابدی است که خدا برای همه ما از طریق عیسی مسیح میخواهد.
جای تعجب نیست، همانطور که در مقدمۀ شنبه گفتیم، بیان قوی است-در حقیقت ما با سرنوشت ساز مرگ و زندگی سر و کار داریم.
به بعضی آدم های «قوی» فکر کنید که در گناهان بزرگی سقوط کرده اند. چرا این باید شما را به لرزه در بیاورد؟ چه چیزی حفاظ شماست؟
جمعه
٦١ ژانویه
مطالعات بیشتر
«شیطان پادشاهی جهان را به انسان ها پیشنهاد میدهد اگر آنها تسلیم برتری او شوند. بسیاری این عمل را مرتکب میشوند و بهشت را قربانی میکنند. مُردن بهتر از گناه کردن است؛ فقر بهتر از فریب دادن است، گرسنگی کشیدن بهتر از دروغ گوئی است.»- خانم الن ج. هوایت، Testimonies to the Church، جلد ٤ صفحه ٤٩٥.
«تنگدستی، سرزنش، جدایی از دوستان یا هر درد و رنجی را به آلوده کردن جان توسط گناه ترجیح بدهید. مرگ پیش از هتک حرمت یا سرپیچی از شریعت خدا باید شعار هر مسیحی باشد. به عنوان کسانی که ادعا داریم که اصلاح کنندگان هستیم و حقایق طاهر کننده و جدی کلام خدا را عزیز میداریم، ما باید معیار را از آنچه در حال حاضر وجود دارد بالاتر ببریم.»- خانم الن ج. هوایت، Testimonies to the Church، جلد ٥ صفحه ١٤٧.
پرسشهای برای بحث:
- چطور میتوانیم وخامت گناه را بدون افتادن در دام تعصب، جدی بگیریم؟ همزمان چطور میتوانیم شریعت خدا را بدون افتادن در ورطه قانونمداری پیروی کنیم؟
- سفر خروج باب ٢٠ آیات ١ الی ١٧ را بخوانید. چطور همه ده فرمان به هم پیوسته هستند؟ چرا اگر به وضوح یک فرمان را نقض کنیم، ممکن است از دیگر فرمان ها نیز سرپیچی بکنیم؟ (رساله یعقوب باب ٢ آیه ١١ را ببینید) چه مثال هایی از سرپیچی از یک فرمان پیدا میکنید که به سرپیچی از دیگر فرمان ها سوق داده شده است؟
- در این اندیشه که مردم ممکن است چطور از مذهب برای توجیه اعمال اشتباه استفاده کنند تمرکز کنید. انجام این کار خیلی هم مشکل نیست، بویژه اگر شما به نگه داشتن «محبت» به عنوان معیار نهایی درست و غلط تمایل داشته باشید. بعد از این همه درباره همه کارهای ناپسندی که به بهانه «محبت» انجام داده اید بیاندیشید. سپس، چطور شریعت به عنوان راهی برای حفاظت مردم، هم از خودشان یا دیگران عمل میکند، در غیر این صورت چه کسی به طرف گناه رهبری میشود؟
- دوباره به سؤالی که در پایان درس یکشنبه است نگاه کنید، چه اندازه نمادها به جای حقیقت اشتباه گرفته میشوند؟ آیا ممکن است که ما آن اشتباه را مرتکب بشویم؟ برای مثال چگونه بت پرستی ممکن است یکی از راههای انجام این کار باشد؟ چه رسومی که نمادهای حقایق روحانی هستند میتوانند برای خود آن حقایق اشتباهی گرفته شوند؟
درس ٤
*٧١ الی ٣٢ ژانویه
حکمت الهی
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: امثال سلیمان باب ٨ آیات ١ الی ٢١، متی باب ١٦ آیه ٢٦، امثال سلیمان باب ٨ آیات ٢٢ الی ٣١، سفر پیدایش باب ١ آیه ٣١، امثال سلیمان باب ٨ آیات ٣٢ الی ٣٦، امثال سلیمان باب ٩ آیات ١ الی ١٨ را بخوانید.
آیه حفظی: »خداوند در ابتدای راهش پیش از افعالش از قدیم مالک من بود (امثال سلیمان باب ٨ آیه ٢٢).»
در این مرحله در امثال سلیمان حکمت دوباره خود را نمودار میکند (امثال سلیمان باب ١ آیه ٢٠ و ٢١ را ببینید) و از آیات این هفته به خوبی نمایان است که حکمت حقیقت است - حقیقتی که در خدا وجود دارد، منبع و سرمنشأ همه حقایق.
این تأکید در ماهیت «مطلق» حقیقت، با برخی از افکار معاصر در تضاد است، مخصوصاً در غرب، در جایی که حقیقت به صورت نسبی، مشروط و فرهنگی دیده شده است به طوری که حقیقت از نظر یک شخص نسبت به حقیقت از نظر دیگران متفاوت است.
اما این ایده موافق با کتاب مقدس نیست. حقیقت من میبایستی مانند حقیقت تو باشد، فقط به خاطر اینکه «حقیقت» جهانی است؛ و به شخص خاصی متعلق نیست بلکه به همه بشریت، اگرچه همه بشر نتواند آن را تشخیص دهد.
پرسش مشهور پیلاطوس از عیسی مسیح بسیار جالب است: «راستی چیست؟» (یوحنا باب ١٨ آیه ٣٨)، در پاسخ عیسی فرمود: «هر کس که صاحب راستی است سخن مرا میشنود» (یوحنا باب ١٨ آیه ٣٧). حقیقت، حقیقت مطلق وجود دارد و با ما سخن میگوید؛ مسئله مهم برای ما این است که به هر آنچه میفرماید آیا گوش فرا میدهیم، اطاعت میکنیم یا نه؟
*درس این هفته را بخوانید تا برای شنبه آماده شوید، ٢٤ ژانویه.
یکشنبه
٨١ ژانویه
حکمت فریاد بر میآورد.
امثال سلیمان باب ٨ آیات ١ الی ٢١ را بخوانید. بر اساس این آیات، بهای حکمت چیست؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
حکمت آنقدر با اهمیت است که میبایست نصیب هرکس بشود. خدا تمام زندگی بشر را خلق کرد و مسیح برای هر یک از ما جان داد؛ بنابراین حکمت، دانش خدا و رستگاری که او ارائه میدهد، برای همه نسل بشر است.
به کلماتی که برای توصیف حضور صدای حکمت استفاده میشوند بنگرید: «فریاد کردن»، «آواز خود را بلند کردن»، «صدا کردن»، «آواز»، «سخن گفتن»، «گشودن لبها»، «کام»، «لبها»، «کلمات». با این وجود این استعارهها را چگونه کسی درک خواهد کرد، آنچه روشن است این است که حکمت را باید ابلاغ کرد؛ هر کس گوش فرا دهد میشنود. پس از این همه همانطور که هفته پیش دیدیم، چیزی که حکمت میفرماید سرنوشت ساز مرگ و زندگی است.
هشت مرتبه حکمت درباره درستی کلامش سخن میگوید. اراده حکمت در اینجا به اندازه کافی جالب است، همسو با اراده خداوند در سفر تثنیه باب ٣٢ آیه ٤. البته که این شباهت نباید متحیر کننده باشد زیرا که خدا خالق همه چیز ( یوحنا باب ١ آیات ١ الی ٣ را ببینید) پایه و اساس همه حقایق است.
امثال سلیمان باب ٨ آیه ١٠ و ١١ را بخوانید. این آیات در مورد حکمت چه میگویند؟
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انسانهای بسیاری در جهالت و نادانی و در تاریکی زندگی میکردند و هنوز هم زندگی میکنند. بسیاری بدون هیچ امید و یا با امیدهای واهی زندگی کرده اند. عاملی که این رابطه غمگین را غمگین تر میکند این است که حکمت و حقیقت بسیار شگفت انگیزند، پر شدهاند از امید و تعهد برای زندگی بهتر کنونی و ضامن زندگی ابدی در آسمان و زمین جدید، همه به لطف فداکاری، قربانی عیسی مسیح. همۀ دارایی های دنیوی در قیاس با شناسایی خدا هیچ ارزشی ندارند (کتاب جامعه باب ٢ آیات ١١ الی ١٣ را بخوانید).
متی باب ١٦ آیه ٢٦ را بخوانید و از خود بپرسید به چه خوبی، زندگی شما حقیقت قاطعانه این کلام را منعکس میکند.
دوشنبه
٩١ ژانویه
حکمت و آفرینش
امثال باب ٨ آیات ٢٢ الی ٣١ را بخوانید. چگونه حکمت با آفرینش در ارتباط است؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در این آیات حکمت بطور اسرار آمیزی با خداوند به عنوان خالق ارتباط دارد. این منظومه، کلمات بسیار مشترکی را با شرح آفرینش در سفر پیدایش یک و دو در میان میگذارد و حتی ساختار ادبیاش را نیز در بر میگیرد و در محدودۀ سه عامل اساسی آسمان، آب و زمین سازمان دهی شده است. هدف این توازن تأکید بر اعتبارنامه نخستین حکمت است: اگر خدا خودش برای خلق کردن از حکمت استفاده کرده است، اگر حکمت قدیمی ترین وسیله است، قدیمی تر از خود جهان هستی و برای موجود بودنش بسیار بنیادی است، ما میبایست از حکمت بیشتر از همیشه در امور زندگیمان استفاده کنیم.
همچنین برای منشأ الهی حکمت تأکید بسیار قوی وجود دارد. نخستین کلمه از شعر خداوند یهوه است، کسی که پدیدآورندۀ حکمت است (کلمه دوم). کلمه عبری کانای (qanah) در نسخه جدید کینگ جیمز که به «تملک یافته» ترجمه شده است، بیشتر معنای تولید دارد تا خلق کردن (سفر تثنیه باب ٣٢ آیه ٦، سفر پیدایش باب ٤ آیه ١ را بخوانید). کلمه بعدی کلمهای تخصصی است که به آفرینش تکوینی پیوند خورده است. رشیت (reshit)(«در ابتدا») که در آیه اول سفر پیدایش مکشوف است: «در ابتدا خدا آسمانها و زمین را آفرید.»
با این همه کلمۀ «در ابتدا» در امثال سلیمان باب ٨ آیه ٢٢ تا اندازهای در مقایسه با باب ١ سفر پیدایش، متفاوت بکار برده میشود. در سفر پیدایش باب ١ آیه ١ کلمه به خود آفرینش ارتباط دارد، در حالی که در امثال سلیمان باب ٨ آیه ٢٢ کلمه به خود خدا، به طریقش (دِرِک - derek) که ذات اوست ارتباط دارد. در نتیجه حکمت بخشی از ماهیت واقعی خداست؛ بنابراین حکمت حتی قبل از آفرینش جهان هستی در بطن زمان گنجانده شده بود. ردیابی قدمت موجودیت حکمت در زمانی که فقط خدا حضور داشت، به ازل بر میگردد.
در نتیجه منشأ حکمت از ما نیست بلکه برای ما مکشوف شده است؛ چیزی است که ما میآموزیم، چیزی که به ما آموخته میشود؛ آن چیزی نیست که ما از خودمان تولیدش کنیم. مطمئناً راه پیمودن در روشنایی خودمان راه پیمودن در تاریکی است. به ما گفته شده است که مسیح «روشنایی حقیقی است که هر کس را روشن میگرداند» ( یوحنا باب ١ آیه ٩). همچنین همه به او نیاز دارند.
سهشنبه
٠٢ ژانویه
شادی کردن در آفرینش
در باب اول سفر پیدایش ما میبینیم که هر قدم از آفرینش به پایانی یکسان ختم میشود: «خدا دید که نیکوست» (سفر پیدایش باب ١ آیات ٤، ١٠، ١٢، ١٨، ٢١، ٢٥، ٣١ را بخوانید). در قدم پایانی (آیه ٣١) حتی فراتر میرود: «آن بسیار نیکو بود». کلمه عبری برای «نیکو» شامل نیت لذت و همچنین ارتباط است. در پایان هفته آفرینش خدا برای لذت کامل از خلقتش آرام میگیرد (سفر پیدایش باب ٢ آیات ١ الی ٣). زمان این آرامش، روز شنبه برکت یافته است. همچنین شعر ما که همراه با حکمت، در آفرینش شادی میکند، پایان مییابد.
امثال سلیمان باب ٨ آیات ٣٠ و ٣١ را بخوانید. چرا حکمت شادمان بود؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
شادمانی حکمت انعکاس از شادمانی خدا در آفرینش است. این شادمانی نه تنها «روزانه» در هر قدم از آفرینش رخ داد، بلکه عمل آفرینش را تاج گذاری کرد زمانی که آفرینش (حیات بر روی زمین) به پایان رسید.
در امثال سلیمان باب ٨، ما دلیل شادمانی حکمت را مییابیم: «شادمانی من با بنیآدم بود»(آیه ٣١). در پایان هفته آفرینش، در روز شنبه خدا با انسانها ارتباط برقرار کرد. کاربرد فوری این آرامی الهی و شادمانی، بعد از فعالیت هفتگی، برای تجربه انسانی از شنبه، مفاهیمی دارد: «نظیر خالق، او نیز ممکن است به کار تمام شدهاش با شادمانی، خوشی و رضامندی بنگرد. در این راه انسان ممکن است نه تنها در آفرینش خدا بلکه در فرمانروایی آبرومندش بدون هیچ سوءاستفاده ای در تمامی آفرینش شادمانی کند.»- گرهارد اف. هَسل (Gerhard F. Hasel)، Kenneth A. Strand، The Sabbath in the Scripture and History، (نشریه و انجمن انتشارات هرالد، ١٩٨٢) صفحه ٢٣.
رساله پولس رسول به کولسیان باب ١ آیات ٥١ الی ٧١، باب ٢ آیه ٣، مکاشفه یوحنای نبی باب ٣ آیه ٤١ و یوحنا باب ١ آیات ١ الی ٤١ را بخوانید. این آیات در مورد نقش عیسی مسیح در آفرینش به ما چه میگویند؟ چرا نقش او به عنوان خالق در درک نقش او به عنوان نجات دهنده اهمیت بسیار دارد؟
چهارشنبه
١٢ ژانویه
فرجام خواهی حکمت
آیات پایانی این مثل به مسائل شخصی باز میگردند- به کاربرد عملی اینکه حکمت داشتن به چه معناست. در مقابل، دانش عقلانی درباره ازلیت حکمت، درباره حضور حکمت در آفرینش، قطعاً عمیق است؛ اما در کتاب مقدس، حقیقت باید همیشه در مقاطعی تا حد انسانی و پاسخ ما به فرصتی که به خاطر مسیح به ما داده شد پایین بیاید.
امثال سلیمان باب ٨ آیات ٣٢ الی ٣٦ را بخوانید. چه پیامی درباره مرگ و زندگی در اینجا داده شده است؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلمه عبری که به عنوان «خوشحال» ترجمه شده است معنای «شادی» میدهد. در این آیه کلمه «خوشحال» ضمیمه دو موضوع است. اولی یک عمل را توصیف میکند: «سالکان راه های من، خوشحال خواهند بود» (آیه ٣٢). همین زبان در مزمور داود باب ١١٩ آیات ١ و ٢ استفاده شده است، با توجه به شریعت: «خوشا به حال کسانی که در طریقتِ کاملاند و در شریعتِ خداوند رفتار مینمایند! خوشا به حال کسانی که شهادات او را متوجه شدهاند».
دومی نوع تفکر را توصیف میکند: «خوشا به حال کسی که مرا میشنود»(آیه ٣٢). در هر دو مورد نیاز حاکی از تلاشی مداوم است. این کافی نیست که راه درست را کشف کنیم؛ بلکه ما باید «سالکانِ آن» باشیم. کافی نیست که کلام خدا را بشنویم؛ بلکه ما باید «همه روزه مراقب باشیم» و همچنین پیرو دانسته هایمان باشیم؛ همانطور که عیسی مسیح آن را بکار برد: «خوشا به حال آنهایی که کلام خدا را میشنوند و آن را نگاه میدارند» ( لوقا باب ١١ آیه ٢٨).
«آیا شادی که به طریق سرپیچی و تخلف از شریعت اخلاقی و جسمانی یافت میشود مطلوب است؟ زندگی مسیح به منبع حقیقی شادی و چگونگی به دست آوردن آن اشاره میکند... اگر آنها بدرستی خواستار شادمانی هستند، آنها باید با شادمانی در محل مأموریت به دنبالش بگردند، باید کاری که به آنها محول شده است صادقانه انجام بدهند، باید دلهایشان و زندگیشان را با طرح کامل تطبیق بدهند.»- خانم الن ج. هوایت، My Life today، صفحه ١٦٢.
شادی میتواند چیزی فریبنده باشد؛ هر چه بیشتر برای آن کوشش میکنیم، به نظرمان به دست آوردنش سختتر است. چرا باید وفاداری به خدا، در مقابل کسب شادی اولین اولویت ما باشد؟ علاوه بر این چه چیز بیشتر، سبب تحصیل شادی است (و چرا): طلبیدن آن، یا طلبیدن ملکوت خدا در ابتدا؟
پنجشنبه
٢٢ ژانویه
یکی یا دیگری
در پیروی از درخواست حکمت، نویسنده الهام شده در امثال سلیمان باب ٩ مخاطبانش را ترغیب میکند که از میان دو شیوه زندگی، حکمت یا حماقت یکی را برگزینند. شش آیه اول و آخِر باب ٩ (امثال سلیمان باب ٩ آیات ١ الی ٦، ١٣ الی ١٨) متقارن هستند و تفاوت مابین این دو گروه را آشکار میکنند.
امثال سلیمان باب ٩ آیات ١ الی ٦ را با باب ٩ آیات ١٣ الی ١٨ مقایسه کنید. تفاوت حکمت و حماقت در چیست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
- حکمت مؤثر است و در آفرینش نقش داشته است: از هفت فعل برای توصیف عملکردش در اینجا استفاده شده است (آیات ١ الی ٣). او هفت ستونش را تراشیده است که اشاره به هفت روز آفرینش میکند (آیه ١). در مقابل حماقت مینشیند و کاری نمیکند و فقط وانمود میکند که کسی است، زمانی که در حقیقت، «او ساده و هیچ ندان است» (آیه ١٣).
- گر چه حکمت و حماقت مخاطب یکسان میطلبند (به شباهت در آیات ٤ و ١٦ توجه کنید)، چیزی که آنها ارائه میکنند اساساً متفاوت است. حکمت مهمانانش را برای خوردن نان و نوشیدن آشامیدنی که خود او فراهم کرده دعوت میکند (آیه ٥). در صورتی که حماقت چیزی برای خوردن و نوشیدن ارائه نمیدهد؛ او به سادگی به آذوقه های دزدیده شده افتخار میکند (آیه ١٧).
- حکمت ما را به ترک جهالت و از این رو زندگی کردن فرا میخواند. حماقت بردبارتر است؛ او تقاضای ترک چیزی را از ما نمیکند، اما نتیجه اش نابودی است. آنهایی که سالک حکمت هستند پیشرفت خواهند کرد؛ آنها «در راه فطانت رفتار» خواهند کرد (آیه ٦). آنهایی که سالک حماقت هستند بی حرکت خواهند بود و آنها «نخواهند دانست» (آیه ١٨).
امثال سلیمان باب ٩ آیات ٧ الی ٩ را بخوانید. چگونه انسان حکیم و انسان شریر به آموزش حکمت گوش میدهند؟ چه چیز انسان حکیم را حکیمتر از انسان شریر میکند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
کلید حکمت فروتنی است. انسان حکیم انسانی است که تعلیم پذیر است و با ذهنی باز به آموزش گوش میدهد. حکمت فقط به سمت کسی میآید که مانند یک کودک، نیاز رشد کردن را درک میکند. این دلیلی است که عیسی مسیح در شیوهای واضح به ما آموخت که «مادامی که مبدل نگردید و چون اطفال صغیر نگردید داخل ملکوت آسمان نخواهید گشت» (متی باب ١٨ آیه ٣).
جمعه
٣٢ ژانویه
مطالعات بیشتر
«حاکم مطلق کائنات در انجام اعمال نیکوکارانهاش تنها نبود. او دستیار و همکاری داشت که اهداف او را درک میکرد و قادر بود با اعطای سعادت و خوشبختی به مخلوقات آفرینش، در شادی او سهیم شود. *در ابتدا کلمه بود و آن کلمه نزد خدا بود و آن کلمه خدا بود؛ و همان در ابتدا نزد خدا بود* (یوحنا باب ١ آیه ١ و ٢). مسیح، کلمه، پسر یگانه خدا، با پدر سرمدی یکی بود-یکی در سیرت، در شخصیت و در هدف-او تنها کسی بود که میتوانست در تمامی مشاوره ها و اهداف خدا وارد شود... و پسر یگانه خدا درباره خود چنین میفرماید: *خداوند در ابتدای راهش پیش از افعالش از قدیم مالک من بود؛ و من از ازل منصوب شدم...وقتی که بنیان زمین را میگذاشت: آنگاه من پرورش یافته نزدِ او بودم و روز به روز سببِ شادمانی او بودم و در حضورش همیشه اوقات شادمان بودم.* (امثال سلیمان باب ٨ آیات ٢٢ الی ٣٠)- کتاب شیوخ و انبیاء نوشته خانم الن ج. هوایت، صفحه ٣٤.
پرسشهای برای بحث:
- چرا اعتقاد به مبحث آفرینش در سفر پیدایش، بنیان حکمتِ مطابق با کتاب مقدس است؟ چرا فرضیه تکامل در هر صورت برخلاف کتاب مقدس است؟
- در مورد این ایده که حکمت حقیقی چیزی است که ما نمیتوانیم خودمان تولیدش کنیم بلکه بایستی به ما مکشوف شود، بیشتر درنگ کنید. چند نمونه از حقایق بااهمیتی که ما آنها را درک نخواهیم کرد مگر آنکه به طریق الهام الهی بر ما مکشوف شوند کدامند؟ برای مثال، چطور میتوانیم درباره مرگ مسیح بر صلیب و چیزی که ارائه میدهد آگاه شویم و اگر مکشوف نشود؟ در مورد روز هفتم، شنبه یا بازگشت دوباره مسیح چه؟
- کار خدا چگونه انجام میشود، همانگونه که در باب اول سفر پیدایش آشکار میشود، به این حقیقت شهادت میدهد که نیکی نمیتواند با شر درهم آمیزد؟ پاسخ شما برای ایده اینکه کسی میتواند برای مثال، دیدگاه جهانی تکاملی را در داستان آفرینش تکوینی ترکیب کند چه مفاهیمی دارد؟
- شادمانی خدا در حین آفرینش، چگونه به ما کمک میکند بفهمیم که چگونه میتوانیم تجربه شنبه غنیتر و عمیقتری داشته باشیم؟
درس ٥
*٤٢ الی ٠٣ ژانویه
برکات عادلان
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: امثال سلیمان باب ١٠ آیه ١ الی ١٤، متی باب ١٩ آیه ١٩، امثال سلیمان باب ١١ الی ١٢، یوحنا باب ٣ آیه ١٦، امثال سلیمان باب ١٣.
آیه حفظی: «برکات بر سرِ عادلان است اما ظلم دهان شریران را میپوشد» (امثال سلیمان باب ١٠ آیه ٦).
همانطور که سرمقاله پیشنهاد میکند، این درس برکات عادلان را بررسی میکند. کلمه عبری زادیک (zaddiq) برای «صدیق» کلمه کلیدی در آیات است. زِدِک (Zedeq) (همچنین به عدالت ترجمه میشود) که از آن گرفته شده است، در مقدمه تمام کتاب دیده میشود: « امثال سلیمان ... برای دریافت تربیت حکمت و صداقت (Zedeq)…» (امثال سلیمان باب ١ آیات ١ الی ٣). مسئلهای را که کتاب امثال سلیمان سعی دارد به ما بفهماند این است که حکمت صداقت است و»صداقت» بدین معناست که بر اساس احکام خدا راه برویم- راه رفتن در ایمان و فرمانبرداری از چیزی که خداوند از ما خواسته، باشیم و انجام بدهیم. صداقت هدیه است، هدیهای که از طرف خدا میآید. در مقابل، ابلهی و بیایمانی است. حکمت، عدالت یا صداقت است؛ ابلهی، گناه و فساد است - و در آیات ما میخوانیم که تفاوت بین آنها فاحش است.
*درس این هفته را بخوانید تا برای شنبه آماده شوید، ٣١ ژانویه.
یکشنبه
٥٢ ژانویه
صداقت جامع است.
امثال سلیمان باب ١٠ آیات ١ الی ٧ را بخوانید. کدام اصول متفاوت ایمان و زندگی در اینجا آشکار میشوند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
داستانی است از مردی که در قایق شروع به سوراخ کردن زیر پایش جایی که نشسته است میکند. هنگامی که افراد دیگر داخل قایق از او میخواهند دست نگه دارد، جوابش این بود: «این به شما ارتباط ندارد، جای خودم است!» این پاسخ بیمعنی اغلب بهانهای است که توسط گناهکار برای توجیه رفتارش استفاده میشود. «این زندگی خودم است و ربطی به شما ندارد.» البته هر کاری که انجام بدهیم یا ندهیم بر دیگران تأثیرگذار است، مخصوصاً کسانی که رابطه نزدیک با ما دارند. در نهایت کیست که نتیجه اقدامات دیگران چه خوب و چه بد را لمس نکرده باشد.
اصل وحدانیت بین زندگی اخلاقی - روحانی و زندگی مادی - جسمانی با آیات ٣ الی ٥ ارائه شده است. ایده اصلی این است که شرارت و یا ضعف اخلاقی بی ارزش است، اگر چه انسان غنی باشد؛ و دوم اینکه صداقت به هر صورت همیشه پاداش میدهد اگر چه انسان فقیر باشد.
ما در آیات ٦ و ٧ پیش تصویری از فرمایش عیسی میبینیم که نظر شهوت آلود، زناست یا نفرت شبیه به قتل است. همچنین پنهان کردن نفرت پشت کلاممان همیشه امکان پذیر نیست. افکار شریرانه اغلب در حرکات جسمی و لحن صدای ما خود را نمایان میکنند. بهترین نقطه شروع ممکن برای رابطه خوب با دیگران این است که «همسایه خود را چون خود دوست بدار»(سفر لاویان باب ١٩ آیه ١٨ را با متی باب ١٩ آیه ١٩ مقایسه کنید). همانگونه که آیات نیز پیشنهاد میدهند، خاطرهای که شما با نیکی میسازید میتواند تأثیری پایدار بر دیگران داشته باشد. در پایان ما با مقدار مشخصی از شعور عادی روبرو هستیم: آیا بهتر نیست که نامی نیک داشته باشیم تا اینکه نامی بد؟
بزودی چه تصمیم مهمی قرار است بگیرید؟ اگر هنوز انجامش ندادید، به دقت اثراتی که انتخاب شما ممکن است بر دیگران داشته باشد را در نظر بگیرید، برای نیکی یا برای شرارت؟
دوشنبه
٦٢ ژانویه
دهان عادلان
دهان (با اجزای خود یعنی لبها و زبان) مهمترین عضو در کتاب امثال سلیمان است. در نسخه جدید کتاب مقدس بنام کینگ جیمز کلمه «دهان» ٥٠ بار، «لبها» ٤١ بار و «زبان» ١٩ بار استفاده شده است. استفاده این عضو در گفتار، موضوع به ویژه مهمی در امثال سلیمان باب ١٠ الی ٢٩ است.
نکته اصلی بسیار اساسی: کلام ما بسیار قدرتمند است، چه برای نیکی و چه برای بدی. زبان میتواند بهترین یا بدترین هدیهای باشد که به ما داده شده است. این دوگانگی درباره زبان یکی از مهمترین درسها در امثال سلیمان است. در واقع، دهان زندگی را میسازد اما همچنین ممکن است مرگ را به ارمغان بیاورد.
امثال سلیمان باب ١٠ آیات ١١ الی ١٤ را بخوانید. چه مقایسهای در ارتباط با نحوه گفتار فرد عادل و ابله در آنجا وجود دارد؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
در آیه ١١ اصطلاح «چشمه حیات» را ملاحظه میکنید. آن به شکل نمادین به کیفیت حکمت اشاره دارد؛ و برای اشاره به خداوند که منشأ حیات است استفاده شده است (مزمور داوود باب ٣٦ آیه ٩). تصویری مشابه در ارتباط با معبد، همان مکانی که چشمه های آب میجهد مورد استفاده قرار گرفته است (کتاب حزقیال نبی باب ٤٧ آیات ١ و ٢). عیسی این استعاره را برای نشان دادن هدیه روح استفاده کرد (یوحنا باب ٤ آیه ١٤)؛ بنابراین تشبیه دهان عادلان به «چشمه حیات» مربوط کردن آن با خود خداست.
چیزی که این دهان را توصیف میکند، هدیهی مثبتی از «حیات» است. این کیفیت به ما میگوید که عملکرد مناسب دهان چه باید باشد؛ و باید نیرویی برای نیکی باشد و نه شر، سرچشمه حیات و نه نابودی. هرچه در اینجا بحث شد در رساله یعقوب باب ٣ آیات ٢ الی ١٢ نیز دیده شده است
همچنین به یاد داشته باشید که آن به طریق سخن، همان «کلام قوهی خود» بود (رساله پولس رسول به عبرانیان باب ١ آیه ٣) که خدا، آسمان و زمین را خلق کرد؛ بنابراین سخن فقط باید در خدمت خلق کردن باشد.
فقط در نظر بگیرید که چقدر کلام بطور باور نکردنی قدرتمند است. با کلام خودتان شما میتوانید دیگران را پر از اعتماد به نفس، شادی و امید کنید یا اینکه شما میتوانید آنها را در هم بشکنید و به آنها خسارت بزنید، دقیقاً مثل اینکه جسمانی به آنها حمله کردهاید. چقدر دقت میکنید وقتی قدرت زبانتان را در دست دارید؟
سهشنبه
٧٢ ژانویه
امید عادلان
«راستی راستان ایشان را رهبری مینماید، اما کجروی گناهکاران ایشان را هلاک میکند»(امثال سلیمان باب ١١ آیه ٣). ما چه مدرکی دال بر درستی این آیه داریم؟ شما چه نمونه هایی را دیده یا شنیدهاید که نشان بدهند این حقیقت روحانی مکشوف شده است؟ در مقابل چه کارهایی دیده اید که تاکنون بدین معنا بوده است که شما باید این آیه را با ایمان بپذیرید؟
امثال سلیمان باب ١١ را بخوانید. اگرچه آن موارد بسیاری را در بر میگیرد، برکات بزرگی که برای ایمانداران میآید در مقابل چیزهایی که بر گناهکاران پیش میآید کدامند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مفهوم آینده و ارزش چیزی که هنوز نامرئی است (رساله پولس رسول به قرنتیان باب ٤ آیه ١٨ را ببینید) کمک به ایجاد انگیزه برای عادلان میکند تا بدرستی زندگی کنند. به خاطر امیدشان در آینده، با صداقت متواضعانه، درستکاری و دلسوزی رفتار میکنند.
از سوی دیگر، انسانهای شریر فقط در زمان حال زندگی میکنند؛ نگرانی آنها فقط چیزهایی است که میبینند و پاداش بی درنگ. آنها قبل از دیگران به خود میاندیشند و به فریب و سوءاستفاده متوسل میشوند. برای نمونه، فروشندههایی که مشتریانشان را فریب میدهند ممکن است که پاداشی بی درنگ با قیمتی بالا دریافت کنند، اما در نهایت آنها مشتریانشان را از دست میدهند و کسب و کارشان ممکن است با شکست مواجه شود (امثال سلیمان باب ١١ آیات ٣ و ١٨).
به تعدادی از تصمیماتی که باید بگیرید و همچنین چگونه تصمیم خواهید گرفت بیاندیشید. چقدر برنامه ریزی بلند مدت (همچون برای ابدیت) در انتخابهای شما تأثیرگذار است.
چهارشنبه
٨٢ ژانویه
حقیقت عادلان
امثال سلیمان باب ١٢ را بخوانید و بر موضوع کلام تمرکز کنید، مخصوصاً در متنی که درباره راستگویی یا دروغگویی است. ما چه پیامی را در اینجا درباره درستی و دروغ مییابیم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
خانم سی سلا باک (Sissela Bok) فیلسوف، بطور متقاعد کننده اثبات میکند که دروغ چگونه میتواند برای جامعه مضر باشد. او نوشته است: «پس جامعهای که اعضایش قادر نباشند پیامهای راست را از فریبنده تشخیص دهند متلاشی خواهد شد.» -Lying: Moral Choice in Public and Private Life، (نیویورک: Pantheon books، ١٩٧٨) صفحه ١٩. به همین ترتیب خانم آگوستین، به عنوان نقلی در مقدمه کتاب باک، اشاره کرده است که «زمانی که احترام به حقیقت درهم شکسته شد یا حتی کمی تضعیف شد، همه چیز مشکوک باقی خواهد ماند.»-صفحه ١٥.
خانم الن ج. هوایت نوشت: «لبهای دروغگو برای او منفور هستند. او اعلام میکند که *درون شهر مقدس هرگز چیزی که نجس میسازد و یا نجاست به بار میآورد و یا دروغ میگوید وارد نخواهد شد.* راستگو را با دست سست و قبضه گیری نامشخص نگیرید. بگذارید بخشی از زندگی شود. با حقیقت سریع و بی قاعده بازی کردن و وانمود کردن به قصد تطبیق با طرحهای خودخواهانه، یعنی ایمان کِشتی شکسته... کسی که ناراستی ها را به زبان میراند جانش را در ارزانترین بازار میفروشد. کذبهایش ممکن است به نظر در شرایط اضطراری بکار بیایند؛ و در نتیجه به نظر برسد که او پیشرفت شغلی داشته است که نمیتوانسته توسط معامله عادلانه کسب کند؛ اما سرانجام او به جایی میرسد که نمیتواند به کسی اعتماد کند. خودش دروغ پردازی میشود که هیچ اطمینانی به کلام دیگران ندارد.» -My Life Today، صفحه ٣٣١.
زمانی که در مورد قدرت کلام میاندیشیم ما باید درباره دروغ نیز فکر کنیم، زیرا بسیاری از دروغها با کلام گفته میشوند. کیست که نیش، خیانت و حس ناپاکی را درک نکرده باشد زمانی که به او دروغ گفته شده است؟ سخت نیست که جامعهای را تصور کنیم که در هرج و مرجی کلی گرفتار میشود زمانی که دروغ گفتن یک قاعده است به جای انحراف از قاعده.
دیدگاه دیگری نیز هست: و آن تأثیر دروغ گفتن بر کسی است که دروغگوست. برخی مردم آنچنان به آن عادت کردهاند که دیگر برایشان بی تفاوت است؛ بسیاری دیگر بهر حال حس گناه و خجالت را حس میکنند زمانی که دروغ میگویند. چنین احساسی خوب است، چون بدین معناست که هنوز مقداری قوه دریافت روحالقدس وجود دارد. ولی خطری را تصور کنید برای کسی که دروغ میگوید ولی حتی درباره آن نمیاندیشد.
آخرین باری که دروغ گفتید کی بود؟ چه احساسی داشتید وقتی این کار را انجام دادید؟
پنجشنبه
٩٢ ژانویه
پاداش عادلان
همانطور که در امثال سلیمان ملاحظه کردیم، اکثر آموزش و بسیاری از تعالیمی که داده شده در مقایسه با دو گروه متفاوت از انسانها ارائه شدند. « شخص حکیم چنین میکند، شخص ابله چنان میکند.» «انسان خداشناس چنان میکند، انسان شریر چنین میکند.»
البته در واقعیت، اغلب مقداری حکمت و حماقت در همۀ ما وجود دارد. به استثنای عیسی، همه ما گناهکاریم و از جلال خدا کوتاه آمدهایم (رساله پولس رسول به رومیان باب ٣ آیه ٢٣). خوشبختانه، ما وعدهای بسیار شگفت انگیز داریم که در آیه بعد میآید: با وجود اینکه ما گناهکاریم، بواسطه ایمان، به فیض او به وسیله فَدیه عیسی مسیح رایگان عادل شمرده میشویم» (رساله پولس رسول به رومیان باب ٣ آیه ٢٤).
در پایان همه بشریت به یکی از این دو جایگاه خواهند رفت: انسانهایی که نجات خواهند یافت یا نابود خواهند شد.
یوحنا باب ٣ آیه ١٦ را بخوانید. بشریت با کدام دو انتخاب مواجه هست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
امثال سلیمان باب ١٣ را بخوانید. این باب چگونه تجربه و سرنوشت عادلان را با سرنوشت شریران مقایسه میکند؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرد حکیم به چراغ پایدار مقایسه شده است، در حالی که شریر به چراغی که فرونشانده خواهد شد (امثال سلیمان باب ١٣ آیه ٩). انسان حکیم از میوه نیکویی عمل خود لذت خواهد برد، در صورتی که گناهکار بدی درو خواهد کرد (آیات ٢ و ٢٥). توسط فرزندانشان (امثال سلیان باب ١٣ آیه ٢٢)، حکیمان حتی بعد از حیات فعلیشان آیندهای دارند؛ در عوض شریران، دولتشان را برای غریبه ها میگذارند، حتی برای عادلان (امثال سلیمان باب ١٣ آیه ٢٢).
نکته آن است که زندگی با ایمان و اطاعت از خداوند از زندگی با نافرمانی و ابلهی بهتر است.
با کنار گذاشتن مسئله بزرگ، یعنی وعده زندگی ابدی، فواید روزانه و فوری که شما با زندگی کردن در ایمان به مسیح تجربه کرده اید کدامند؟
جمعه
٠٣ ژانویه
مطالعات بیشتر
« اعتراف به ایمان مسیح و همچنین ثبت اسم خودمان در فهرست اعضای کلیسا کافی نیست... میزان اعتراف هر قدر هم که باشد، ارزشش ناچیز است مگر اینکه مسیح در اعمالِ عدالت ظاهر گردد.» -خانم الن ج. هوایت، Christ’s Object Lessons، صفحه ٣١٢ و ٣١٣.
«بزرگترین فریبی که در ایام مسیح ذهن مردم را به خود مشغول کرد این بود که تنها اعتراف به حقیقت موجب عدالت میشود. در حالی که تجربه بشری نشان داده بود که معرفت نظری، درباره حقیقت برای نجات یک فرد کافی نیست... تاریکترین صفحات تاریخ بشری پُر است از شرح جنایاتی که از سوی مذهبیان متعصب انجام شده است... همین خطر هنوز هم وجود دارد. بسیاری به دلیل پذیرش یک سری عقاید دینی، خود را مسیحی میپندارند اما در زندگی خود به حقایق الهی عمل نمیکنند... چه بسا ممکن است افراد، ایمان به حقیقت را اقرار کنند، اما اگر ثمرات ایمان که شامل صداقت، مهربانی، صبر، شکیبایی و تفکر الهی است در زندگی ایشان دیده نشود، چنین ایمانی برای صاحبانش لعنت تلقی شده و از طریق نفوذ ایشان برای جهان نیز لعنت به بار خواهد آورد.»
«عدالتی که مسیح تعلیم داد هماهنگ شدن قلب و زندگی با اراده آشکار خداوند است.» آرزوی اعصار نوشته خانم الن ج. هوایت، صفحه ٢٨٧ و ٢٨٨.
پرسشهای برای بحث:
- در این رابطه که تصمیمات ما برای خوب یا بد تحت تأثیر قرار میدهد بحث کنید. چرا این موضوع یک حقیقت غیر قابل اجتناب در زندگی است؟ این حقیقت اولین بار در داستان سقوط بشر در گناه مشاهده شد، جایی که حتی تا به امروز تأثیر انتخاب آدم و حوا در زندگی هر یک از ما احساس میشود. ممکن است وسوسه کننده باشد که سعی کنیم میزان خوبی یا بدی تصمیماتمان را بسنجیم، اما خطرناک است زیرا ما اغلب اثر تصمیماتمان را نمیدانیم. پس چرا در نور خدا و شریعتش، صرف نظر از ترسی که ما از عاقبت آن داریم باید تصمیم درست را انتخاب کنیم؟
- امثال سلیمان تمایز قاطعی بین عادلان و احمقان میسازد و به طریق همین آیات ما درباره آنچه درست و یا غلط است میآموزیم. پس چرا ما باید در قضاوت در مورد شناسایی ابلهان بسیار محتاط باشیم؟ از سوی دیگر، چگونه اغلب ما توسط کسانی که زمانی تصور میکردیم صادق هستند فریب خوردهایم؟
درس ٦
* ١٣ ژانویه الی ٦ فوریه
چیزی که به دست میآورید
آن چیزی نیست که میبینید
بعدازظهر شنبه
برای مطالعه این هفته: امثال سلیمان باب ١٤؛ کتاب دانیال نبی باب ٧ آیه ٢٥؛ مرقس باب ١٢ آیات ٣٠ و ٣١؛ امثال سلیمان باب ١٥ آیه ٣؛ کتاب اشعیای نبی باب ٥ آیه ٢٠؛ امثال سلیمان باب ١٥؛ متی باب ٢٠ آیات ٢ الی ٢٨ را بخوانید.
آیه حفظی: «راهی است که در نظر انسان راست مینماید اما عاقبتش راههای مرگ است» (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ١٢).
همانطور که پولس رسول فرمود: «زیرا که الحال در آینه بطور معمّا میبینیم» (رساله اول پولس رسول به قرنتیان باب ١٣ آیه ١٢). ما خیلی کم میبینیم و هر آنچه را که میبینیم همیشه از صافی قوه دماغی مان عبور کرده است. چشمها و گوشهایمان- در واقع همه حواس پنجگانه مان، فقط منظره ای محدود از آنچه وجود دارد به ما نشان میدهند.
ما نه تنها درباره جهان خارج بلکه درباره خودمان نیز میتوانیم فریب بخوریم. رؤیاهایمان، چشم اندازهایمان و حتی دیدگاه هایمان میتوانند تصاویری بسیار غیرواقعی از آنچه هستیم به ما بدهند و این از همه نیرنگها میتواند خیلی بدتر باشد.
پس برای محافظت خودمان از این چنین نیرنگهایی چه کار باید بکنیم؟ امثال سلیمان با مشاوره ای بنیادی آن را برایمان مهیا ساخته است. ما نباید به خودمان مانند یک ابله اتکا کنیم. در مقابل باید به خداوندی که رویدادها را حتی زمانی که همه آنها به نظر اشتباه میآیند کنترل میکند اعتماد کنیم. خلاصه ما به زندگی در ایمان محتاجیم و نه صرفاً به آنچه میبینیم، زیرا میتواند با نشان دادن فقط بخش کوچکی از واقعیت به ما خیلی فریبنده باشد و بدتر آنکه چیزهای کوچکی را هم که به ما نشان میدهد مسخ میکند.
*درس این هفته را بخوانید تا برای شنبه آماده شوید، ٧ فوریه.
یکشنبه
١ فوریه
خاطرجمعی انسان ابله
امثال سلیمان باب ١٤ را بخوانید. درباره انسان ابله چه میگوید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
انسان ابله با غرور سخن میراند (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ٣). اولین نشانه انسان ابله با «سخنرانی مغرورانه اش» شروع میشود. وابستگی تصویر عصا به لبهای ابله به مجازات احتمالی اش اشاره میکند. نتیجۀ کلام مغرورانه ضربه ای به لبهایش است و این نتیجه در مقابل لبهای حکیم دیده میشود که محافظت شده است (کتاب دانیال نبی باب ٧ آیه ٨).
انسان ابله حکمت را استهزاء میکند (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ٦ الی ٩). گرچه به نظر میرسد که فرد ابله حکمت را میجوید، ولی در حقیقت به آن اعتقاد ندارد و نسبت به آن مردد است. او آن را نخواهد یافت زیرا در ذهنش حکمتی جدا از خودش وجود ندارد. حتی نگرشش درباره نقص شریعت وحشتناکتر است. چه چیز میتواند کشندهتر از استهزای تصور گناه باشد؟
انسان ابله ساده لوح است (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ١٥). بطور غیرمنطقی تا وقتیکه انسان ابله، ایده آل گِرایان باورمند به ارزش حکمت را به باد تمسخر میگیرد، در واقع او شایستگی اش برای تفکر منتقدانه در مورد هر آنچه میشنود را از دست داده است؛ او «هر حرفی» را باور میکند. طعنه این وضعیت به قلب جامعه دنیوی ضربه میزند. انسانهای شکاک خدا را استهزا میکنند و مذهب را به سخره میگیرند، ادعا میکنند که این اعتقادات برای کودکان و مردم سالخورده هستند، با وجودی که خودشان اغلب به ابلهانه ترین چیزها مثل آفرینش حیات روی زمین با تصادف محض باور دارند.
انسان ابله بدون فکر عمل میکند (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ١٦ و ٢٩). چرا که انسان ابله معتقد است حقیقت درون اوست، او برای فکر کردن زمان نمیگذارد و عکسالعمل سریعش بیشتر اوقات توسط انگیزه ناگهانی او دیکته شده است.
انسان ابله به دیگران تعدی میکند (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ٢١ و ٣١). در روانشناسی ابله مکانیزم های تعدی و نابردباری پیشنهاد شده اند. او زیر بار حرف دیگران نمیرود و اهانت آمیز با آنها رفتار خواهد کرد (کتاب دانیال نبی باب ٧ آیه ٢٥؛ باب ٨ آیات ١١ و ١٢ را بخوانید).
مشاهده خصیصه های ابلهیت در دیگران آسان مینماید اما در مورد خودمان چه؟ شما نیاز به شناسایی کدام یک از این معایب را در خود دارید تا بعداً بتوانید توسط فیض خدا بر آن غلبه کنید؟
دوشنبه
٢ فوریه
ترس فرد حکیم
امثال سلیمان باب ١٤ را بخوانید. درباره فرد حکیم چه میگوید؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
فرد حکیم با فروتنی سخن میگوید (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ٣). افراد حکیم لبهایشان را مهار میکنند. بازتاب ساکتشان در نتیجۀ فقدان اعتماد به نفس مغرورانه است. با فرد حکیم، ممکن است حق با شخص دیگر نیز باشد؛ بنابراین فرد حکیم همیشه وقتی برای تعمق و ارزیابی شواهد اختصاصی میگذارد. آنها ساکت هستند زیرا گوش میدهند و آماده یادگیری از دیگرانند.
فرد حکیم برای یادگیری و دانش ارزش قائل است (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ٦ و ١٨). برای ابله یادگیری دشوار است زیرا نشستن به پای درس معلم برایش سخت است؛ در مقابل یادگیری برای فرد حکیم به خاطر تواضعش آسان است. در نتیجه آنها از تجربه یادگیری و نمو کردنشان لذت میبرند و همچنین جستجو برای حکمت و چیزهایی که ندارند، است که از آنها حکیم میسازد.
فرد حکیم محتاط است (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ١٥). فرد حکیم وجود گناه و شر را میداند؛ بنابراین آنها مراقب قدم هایشان خواهند بود. آنها به احساسات و نظرات شخصیشان اعتماد نمیکنند؛ آنها همه چیز را بررسی میکنند و دلایل میطلبند. با این حال آنها به دقت نصایح دیگران را بررسی میکنند. آنها خوب را از بد تشخیص میدهند (رساله اول پولس رسول به تسالونیکیان باب ٥ آیه ٢١).
افراد حکیم آرام هستند (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ٢٩ و ٣٣). فرد حکیم میتواند ساکت بماند زیرا که آنها به طریقهایشان اعتماد نمیکنند، بلکه وابسته به طریقهای الهی هستند (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ١٤). ایمانشان به خدایی است که به آنها اجازه میدهد آرام بگیرند و کنترل نفس را تمرین کنند (اشعیای نبی باب ٣٠ آیه ١٥). ترس از خداست که به آنها اطمینان میدهد (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ٢٦).
افراد حکیم دارای ترحم و حساسیتند (امثال سلیمان باب ١٤ آیات ٢١ و ٣١). دو حکم «خدای خود خداوند را محبت نما» و «همسایه ات را محبت نما» به هم وابسته اند (مرقس باب ١٢ آیات ٣٠ و ٣١). ما نمیتوانیم خدا را دوست بداریم و در عین حال با دیگران بد رفتار باشیم. بزرگترین تعبیر از ایمانمان چگونه رفتار کردن با دیگران به خصوص محتاجین است.
« تشخیص اینکه چه تعداد از ما با بینش راه میرویم و نه با ایمان، با ما نیست. ما چیزهایی را که میبینیم باور داریم ولی وعده های با ارزشی که در کلامش به ما عطا کرده را قدر نمینهیم.» -خانم الن ج. هوایت، gnillaC hgiH ruOصفحه ٥٨. با ایمان قدم برداشتن و نه با بینش به چه معناست؟ ما چگونه قرار است این کار را انجام بدهیم؟
سهشنبه
٣ فوریه
«چشمان خداوند»
«چشمان خداوند در همه جا هستند و بر بدان و نیکان حراست میکند» (امثال سلیمان باب ١٥ آیه ٣). این آیه چه حسی را به شما میدهد و چرا؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ در دو باب بعدی امثال سلیمان لحن تغییر میکند. این بابها نسبت به بابهای پیشین لاهوتی تر هستند. بیشتر از امثال گذشته به خداوند اشاره شده است. درباره او چیزی فوق العاده گفته شده است: که چشمانش در همه جا هستند (امثال سلیمان باب ١٥ آیه ٣).
این هوشیاری شدید به حضور خداوند دقیقاً همان چیزی است که یهودیان قدیم آن را «ترس از خداوند مینامیدند.» رابطه مشابه در مزمور داود نیز یافت میشود: چشم خداوند بر آنانی است که از او میترسند» (امثال سلیمان باب ٣٣ آیه ١٨). به همین ترتیب، ایوب نبی خدا را بعنوان کسی که تا کرانه های زمین را مینگرد و هر آنچه زیر تمامی آسمان رخ میدهد را میبیند توصیف میکند (کتاب ایوب باب ٢٨ آیه ٢٤). به خاطر همین، ایوب نبی با عبارت»ترس خداوند حکمت است» به پایان میرساند (کتاب ایوب باب ٢٨ آیه ٢٨).
این مثل سلیمان یادآورنده توانایی خدا در دیدن نیک و بَد است، هر جا که هستند. همانطور که سلیمان نبی فهمید (کتاب اول پادشاهان باب ٣ آیه ٩)، حکمت واقعی توانایی تمیز دادن بین نیک و بد است. در سطح بشر، این آگاهی باید به ما کمک کند تا به یاد آوریم همیشه نیکی کنیم و هرگز بدی نکنیم، برای آنکه خدا ناظر همه کارهای ماست، حتی اگر کسی نبیند. در واقع خود را فریفتهایم اگر فکر کنیم فعلاً از دست بدی دَر رفتهایم، پس واقعاً دَر رفتهایم. ولی ما هرگز برای بلند مدت از آن دور نمیشویم.
پس بیایید ساعی باشیم برای اینکه «هیچ موجودی از نظر او مخفی نیست بلکه همه چیز در چشمان کسی که به او حساب پس خواهیم داد برهنه و منکشف است» (رساله پولس رسول به عبرانیان باب ٤ آیه ١٣).
امثال سلیمان باب ٥١ آیه ٣، کتاب اشعیای نبی باب ٥ آیه ٠٢، رساله پولس رسول به عبرانیان باب ٥ آیه ٤١ را بخوانید. این آیات چه پیام قاطعی را برای ما دارند بخصوص در دوره ای که همه مفاهیم نیک و بد اغلب مبهم هستند، توسط افرادی که ادعا میکنند نیک و بد نسبی هستند یا فقط ایده های بشری اند که وجود واقعی دور از چیزی که ما درباره وجود آنها میگوییم ندارند؟ بیشترین مشکل چنین تصوری از خوب و بد چیست و چرا اعتقاد داشتن به آن بسیار خطرناک است؟
چهارشنبه
٤ فوریه
شادی خداوند
امثال سلیمان باب ١٥ را بخوانید. چرا شادی مهمترین سرمایه انسان است؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کتاب مقدس به ما زندگی بدون سختی ها را وعده نداده است. همانطور که خود مسیح فرمود: «بدی امروز برای امروز کافی است» (متی باب ٦ آیه ٣٤). امثال سلیمان باب ١٥ آیه ١٥ توضیح میدهد که در بحبوحه روزهای بد کسی که دلی شادمان دارد زمان بهتری را خواهد گذراند. درد، رنج کشیدن و سختی ها خواهند آمد و چگونگی و زمان آنها اغلب در اختیار ما نیستند. چیزی که حداقل برای درجاتی ما میتوانیم در اختیار بگیریم نحوه انتخاب مقابله با آنهاست.
امثال سلیمان باب ١٥ آیات ١٤ و ٢٣ را بخوانید. سهم خدا در این شادی چیست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ گرچه آیات کتاب مقدس بطور واضح دلیلی برای شادی بیان نکرده اند، اما استدلال همسو در آیات ١٣ و ١٤ پیشنهاد میدهد که «دل شادمان» «دل کسی است که معرفت را میطلبد». دل کسی که ایمان دارد و رستگاری را فراتر از سختی بلافاصله میبیند. به خاطر همین ایمان به خدا بسیار مهم است؛ چونکه بسیار حیاتی است که با تجربه شخصی خودمان واقعیت خدا و محبتش را دریابیم. بعد از آن هر سختی که پیش آید، با هر رنجی که روبرو شویم، آنانی که میفهمند میتواند تحمل کنند زیرا آنها محبت خدا نسبت به خودشان را میشناسند.
امثال سلیمان باب ١٥ آیه ٢٣ ایده مهم دیگری را به ارمغان میآورد. شادی بیشتر از چیزی که میدهیم به وجود میآید تا از چیزی که میگیریم. در میان گذاشتن کلام نیکو با دیگران است که برای دهنده آن شادی به ارمغان خواهد آورد. کیست که برکتهای رسیده از برکت دادن به دیگران را خواه در کلام باشد خواه در عمل یا هر دو تجربه نکرده باشد؟ همانطور که در امثال سلیمان دیدیم، کلام هایمان بسیار قدرتمند هستند. آنها میتواند باعث نیکی یا بدی بزرگی بشوند؛ و چقدر بهتر است وقتیکه کار نیک بزرگی میکنند، نه فقط برای کسی که کار نیکو در حقش میکنند بلکه برای آنکه آن را انجام میدهد.
چقدر خوب محبت خدا در حق خودتان را میشناسید؟ برای کمک به گشودن دلتان برای این حقیقت مهم چه کارهایی را میتوانید انجام بدهید؟ ملاحظه کنید اگر حقیقت محبت خدا را میشناختید زندگی چقدر بهتر میبود.
پنجشنبه
٥ فوریه
اقتدار خدا
همگی ما خواب میبینیم و طرح هایی را میکشیم و معالوصف نتیجه کارها متفاوت از آب درمیآیند، بعضی وقتها نتیجه بهتر و گاهی اوقات نتیجه بدتر است. کتاب مقدس ارزش مسئولیت و آزادی انسان را تائید میکند. با این حال کتاب مقدس کنترل خدا بر مسیر رویدادها را نیز تائید مینماید (امثال سلیمان باب ٢٠ آیه ٢٤، باب ٢١ آیه ٣١ و کتاب دانیال نبی باب ٢ و ٧ را بخوانید).
امثال سلیمان باب ١٦ آیه ١ چه میفرماید؟ چگونه این آیه را بفهمیم؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ ما آماده میشویم و طرح ها را میکشیم اما کلام آخر هنوز متعلق به خداست. این بدان معنا نیست که آماده گیهای ما بی اهمیت است بلکه در زندگی با ایمان اگر ما فقط نقشه هایمان را به خدا تسلیم کنیم او روی آنها کار خواهد کرد و نقشه هایمان هدایت خواهند شد (امثال سلیمان باب ١٦ آیه ٩) و در نهایت توسط او استوار میشوند (امثال سلیمان باب ١٦ آیه ٣). حتی عمل دشمنانمان به نفع ما تمام خواهد شد (امثال سلیمان باب ١٦ آیات ٤ و ٧).
گرچه فهمیدن این ایدههای ساده، آسان نیست مخصوصاً زمانی که با موقعیتهای سخت روبروییم، آنها باید به ما تسلی ببخشند و بیاموزند تا به خدا اعتماد کنیم حتی زمانی که کارها بشدت اشتباه پیش میروند و نقشه هایمان آنگونه که میخواهیم از آب در نمیآیند. نکته کلیدی برای ما آموختن واگذاری همه چیز به خداست؛ اگر ما این کار را بکنیم میتوانیم حتی در سخترین شرایط از رهنمودش مطمئن باشیم.
امثال سلیمان باب ١٦ آیات ١٨ و ١٩ را بخوانید. جایگاه بلندهمتی در موفقیت انسان کجاست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ مانند همیشه کتاب مقدس در رابطه با غرور هشدار میدهد. بالاخره بعنوان ساقطین در گناه، به چه چیز باید افتخار کنیم؟ چه گناهی بیشتر از گناه اولیۀ غرور، مخالف خداست؟ (کتاب حزقیال نبی باب ٢٨ آیه ١٧ را ببینید). عیسی صریحاً درباره شرارتِ طلبیدنِ ریاست درسی داد و شاگردانش را ترغیب کرد تا بجای آن تواضع را بجویند (متی باب ٢٠ آیات ٢٦ الی ٢٨).
امثال سلیمان باب ١٦ آیه ٣٣ را بخوانید. جایگاه شانس در موفقیت انسان کجاست؟
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همانطور که ما به دنبال درک چگونگی وقوع رویدادها هستیم، چگونه حقیقت نبرد بزرگ به ما کمک میکند تا نحوه روی دادن اتفاقات دور از انتظار در برخی مسائل دشوار را بررسی کنیم؟
جمعه
٦ فوریه
مطالعات بیشتر
«از همان بدو امر شیطان به بشر تلقین کرده بود که فایده ای هست که از راه گناه به دست میآید. بدین ترتیب بود که او فرشتگان را فریب داد. بدین ترتیب بود که آدم و حوا را وسوسه کرد تا گناه کنند؛ و هنوز نیز بدین ترتیب انبوه مردم را از راه اطاعت از خداوند منحرف میکند. او مسیر گناه را پسندیده به نظر میرساند؛ *اما عاقبت آن به مرگ ختم میشود.* (امثال سلیمان باب ١٤ آیه ١٢). خوشا به حال آنانی که در این راه رفته و آموخته اند که میوه های گناه حقیقتاً تلخ است، پس به موقع از آن روی گردانیده اند.» - خانم الن ج. هوایت، کتاب شیوخ و انبیاء، صفحه ٦٧٠.
«هیچ چیز بیشتر از روح قدردان و ستایشگر سلامتی جسم و جان را بهبود نمیبخشد. وظیفه مثبت ایستادگی در برابر پریشانی و احساسات و افکار ناراضی به اندازه وظیفۀ دعا کردن است. اگر ما عازم آسمان هستیم، چطور میتوانیم مانند دسته عزاداران در همۀ مسیری که به خانه پدرمان میرویم شکایت و ناله کنیم؟ آن مسیحیان مدعی که دائماً شکایت میکنند و آنانی که به نظر خوشی و خوشحالی را گناه میدانند دین حقیقی ندارند.»-خانم الن ج. هوایت، The Ministry of Healing، صفحه ٢٥١.
پرسشهای برای بحث: