-2 راهنمای مطالعه کتاب مقدس - سه ماهه چهارم 2015 - کتاب ارمیا
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: تواریخ دوم باب ۳۳؛ عبرانیان باب ۱ آیات ۲ تا ۴؛ پادشاهان دوم باب ۲۲؛ فیلیپیان باب ۲ آیات ۳ تا ۸؛ پادشاهان دوم باب ۲۳ آیات ۱ تا ۲۸؛ قرنتیان اول باب ۵ آیه ۷.
آیه حفظی: ”و قبل از او پادشاهی نبود که به تمامی دل و تمامی جان و تمامی قوّت خود موافق تمامی تورات موسی به خداوند رجوع نماید، و بعد از او نیز مثل او ظاهر نشد“ (پادشاهان دوم باب ۲۳ آیه ۲۵).
والدین میدانند که چقدر سخت است وقتی که میبینند فرزندانشان بخصوص در زمانی که دیگر تحت کنترل ایشان نیستند، تصمیماتی میگیرند که به خود آسیب میرسانند. به طور حتم این اندوه تنها شامل والدین و فرزندان نمیشود: آیا کسی هست که به جهاتی ندیده باشد که دوستان یا خویشاوندانش یا دیگران تصمیماتی که برایشان مضر است، بگیرند؟ این یک جنبه تأسف بار مفهوم اراده آزاد داشتن است. اراده آزاد بخصوص اراده آزاد اخلاقی، بی معنی خواهد بود اگر ما آزادی گرفتن تصمیمات اشتباه را نداشته باشیم. یک موجود ”آزاد“ که تنها میتواند درستی را انتخاب کند، در حقیقت آزاد و یا دارای قوه تشخیص خوب و بد نیست، خواهیم بود.
از این رو، بیشتر کتاب مقدّس هشدار دادن خدا به قومش درباره نگرفتن تصمیمات نادرست است. بخش زیادی از کتاب ارمیا نیز در این باره است: خواست خدا است که به انتخاب و اراده آزاد قوم منتخبش احترام میگذارد.
و متأسفانه اگرچه اکثر داستانها خوب نیستند، در این هفته اندکی امید خواهیم دید؛ یعنی یکی از معدود پادشاهانی را خواهیم دید که با استفاده از اراده آزاد تصمیم میگیرد آنچه در نظر خداوند درست است را انجام دهد.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۱ نوامبر آماده شوید.
یکشنبه ۱۵ نوامبر
سلطنت منسی و آمون
هر چقدر ما بخواهیم درباره واقع بینی یعنی همه چیز آنگونه که حقیقتاً هستند سخن بگوییم، ما به عنوان انسان نا امیدانه ذهن گرا هستیم. جهان را آنگونه که هست نمیبینیم بلکه آنگونه که خود هستیم میبینیم. و از آنجایی که ما مخلوقات سقوط کرده و فاسد هستیم، این فساد بر روی برداشت و تفسیر ما از جهان اطرافمان تأثیر میگذارد. برای مثال دیگر چگونه میتوانیم کسی مانند پادشاه منسی یهود (در حدود ۶۸۶ تا ۶۴۳ پیش از میلاد)، بخصوص سالهای نخستین ارتداد مهلکش را توضیح دهیم؟ به سختی میتوان تصور کرد که او چگونه در ذهنش، اعمال زشت و وحشتناکی که اجازه داد در یهودا شکل بگیرد، توجیه کرد.
باب ۳۳ تواریخ دوم را بخوانید. این روایت درباره شدت فساد پادشاه منسی چه میگوید؟ مهمتر اینکه، در باره تمایل خدا به بخشش به ما چه میآموزد؟
شکی نیست که در بند و زنجیر برنجین به بابل بردنش، او را وادار به تفکر مجدد راجع به زندگیاش مینماید. با این وجود آیه واضح است: هنگامی که منسی بار دیگر بر تخت نشست، براستی از کارهای بدش توبه کرد و بدنبال اصلاح آسیبهایی بود که بوجود آورده بود. متأسفانه آسیب بزرگتر از آنچه تصور میکرد، بود.
”امّا این توبه اگرچه قابل توجه بود، برای نجات پادشاهی از تأثیرات سالهای بتپرستی بسیار دیر شده بود. بسیاری لغزش و سقوط کرده و دیگر امکان بازگشت نداشتند.“ – الن جی. هوایت، Prophets and Kings, p. 383. حتّی تأسف بارتر اینکه در میان کسانی که بسیار تحت تأثیر ارتداد منسی بودند، پسرش آمون بود که پس از پدرش سلطنت را بدست گرفت”و آنچه در نظر خداوند ناپسند بود، موافق آنچه پدرش مَنَسَّی کرده بود، به عمل آورد؛ و آمون برای جمیع بتهایی که پدرش مَنَسَّی ساخته بود، قربانی گذرانیده، آنها را پرستش کرد“ (تواریخ دوم باب ۳۳ آیه ۲۲). بدتر اینکه آمون بر خلاف پدرش، هرگز از راههای بدش توبه نکرد.
چه کسی است که عواقب وحشتناک گناهی که حتّی بخشیده شده است را نداند؟ شما برای پیروزی علیه گناه چه وعدههایی را میتوانید مدّعی باشید؟ چرا آنها را اینک قبل از اینکه گناه نتایج محزنش را به بار نیاورده، کسب نکنید؟
دوشنبه ۱۶ نوامبر
پادشاه جدید
یک زمانی واعظی گفت، ”مراقب باشید برای چه چیزی دعا میکنید. ممکن است آن را دریافت کنید.“ اسرائیل خواستار پادشاهی مانند ملّتهای اطرافش بود برای آن دعا کرد. آنها آنچه را خواسته بودند، دریافت کردند و بخش عمدهای از تاریخ بنی اسرائیل راجع به پس از دوران مربوط به چگونه این پادشاهان نشسته بر تخت سلطنتی خود را فاسد و در نتیجه ملت را نیز فاسد نمودند، بود.
با این وجود، همواره استثناهایی وجود داشتند، مانند پادشاه یوشیا که در سال ۶۳۹ پیش از میلاد بر تخت نشست و تا سال ۶۰۸ پیش از میلاد سلطنت نمود.
پادشاه جدید در چه زمینهئی بر تخت نشست؟ (آیه ۲۵ باب ۳۳ تواریخ دوم را ببینید.)
اگرچه انتظار میرود دموکراسی حاکمیت مردم باشد، امّا در این زمینه اینچنین که انتظار میرفت نبود. با این وجود، مردم خواستهشان را اظهار کردند و بر طبق آن انجام شد. پادشاه جوان در زمان آشفتگی بزرگ، ارتداد و عنف حتی در سطوح بالای حکومتی، بر تخت نشست. بسیاری از ایمانداران سرزمین با دیدن آنچه در حال اتفاق افتادن بود، اندیشیدند که آیا اصلاً وعده خدا به اسرائیل باستان تحقق خواهد یافت یا خیر. ”“ – الن جی. هوایت،
Ellen G. White, Prophets and Kings, p. 384
نگرانی ایمانداران در سخنان حبقوق نبی ابراز شده است. آیات ۲ تا ۴ باب ۱ حیقوق را بخوانید. این نبی چه میگوید؟
متأسفانه پاسخ به معضلات شرارت، عنف، ستیز و بیقانونی خواهد آمد امّا از شمال از طرف بابلیها که خدا از ایشان برای اعمال داوری بر قوم متمرد خود استفاده خواهد کرد، میآید. همانطور که تا اینجا دیدیم، لازم نبود اینگونه باشد؛ در هر صورت به دلیل زیر بار توبه نرفتن، با مجازاتی که نتیجه گناهانشان بود روبرو شدند.
از نقطه نظر یک انسان، هر چند وقت یکبار تحقق ”هدف الهی“ غیر ممکن به نظر میرسد؟ این به ما درباره بشارت دادن فرای آنچه میبینیم و درک میکنیم، چه میگوید؟
سه شنبه ۱۷ نوامبر
یوشیا بر تخت سلطنت
”یوشیا هشت ساله بود که پادشاه شد و در اورشلیم سی و یک سال سلطنت نمود. و اسم مادرش یدیده، دختر عَدایه، از بُصْقَت بود. و آنچه را که در نظر خداوند پسند بود، به عمل آورد، و به تمامی طریق پدر خود، داود سلوک نموده، به طرف راست یا چپ انحراف نورزید.“ (پادشاهان دوم باب ۲۲ آیات ۱ و ۲). با در نظر گرفتن زمینه بر تخت نشستن یوشیا، چه چیزی درباره این آیات بسیار قابل توجه است؟
کتاب مقدّس توضیحی درباره این مرد جوان قابل توجه به ما نمیدهد، کسی که با در نظر گرفتن شرایط، به احتمال زیاد سرنوشتش این بود که مانند پدرش شریر و فاسد شود. هرچند که مورد این چنین نبود. به دلایلی او راه متفاوتی در پیش گرفت و آن برای داشتن تأثیری مثبت گرچه در نهایت محدود بر ملّتش بود.
باب ۲۲ پادشاهان دوم به کاری که یوشیا در مورد معبد انجام داد، اشاره میکند. از اهدای معبد توسط سلیمان تا زمان اصلاحات یوشیا قرنها گذشت (سال ۶۲۲ پیش از میلاد). پادشاهان به طور جدی از معبد محافظت نکردند. گذشت زمان ساختمانش را که در گذشته زیبا بود، فرسوده کرد بود. پادشاه جوان دید که معبد به دلیل سالها غفلت، دیگر مناسب عبادت کردن نبود.
هنگامی که یوشیا دریافت که معبد در چنین حالت عدم مرمت است، چه کار کرد؟ پادشاهان دوم باب ۲۲ آیات ۳ تا ۷.
امروزه ما ممکن است بگوییم پادشاه وزیر اقتصاد خود را نزد کاهن اعظم فرستاد و از او خواست که مصالح و نیروی کار لازم برای مرمت معبد را بررسی کند. آنها لازم نبود برای پولی که به ایشان سپرده شده بود حساب رسی کنند زیرا با وفاداری عمل میکردند. به دلایلی، یوشیا به ایشان اعتماد داشت و تا آنجایی که مدارک نشان میدهند، آن اعتماد مورد احترام قرار گرفت.
مرمت معبد خوب است، امّا در پایان چه چیزی برای اصلاح و احیای حقیقی اهمیت بسیار دارد؟ (فیلیپیان باب ۲ آیات ۳ تا ۸ را ببینید.)
چهارشنبه ۱۸ نوامبر
کتاب قانون
مرمت معبد که برای مدتها مرکز عبادت بنی اسرائیل بود، مهم بود؛ امّا مرمت یک ساختمان تنها چیز لازم نبود. زیباترین و استادانه ترین ساختار حتّی اگر برای کمک به عبادت کنندگان برای حس کردن قدرت و عظمت خداوند طرح شده باشد، به خودی خود برای برانگیختن تقوای مردم کافی نیست. تاریخ مملو است از داستانهای غم انگیز مردمی که لحظهای در کلیسایی زیبا در جایی مشغول عبادت بودند و لحظه ای دیگر از در بیرون آمده و مرتکب خشونت شدند که شاید حتّی بواسطه آنچه در آن ساختمان زیبا آموختند، تحریک شده بودند.
در زمان مرمت معبد چه اتفاقی افتاد؟ مفهوم قدرتمند واکنش یوشیا به آن حوادث چه بود؟ پادشاهان دوم باب ۲۲ آیات ۸ تا ۱۱.
آنها کتاب قانون را پیدا کردند؛ قسمتی از آن یا شاید کل آن را،کتاب مقدّس در این باره چیزی نمیگوید. احتمالاً جایی در معبد دفن شده در دیوارها پیدا شد.
آیات ۱۲ تا ۲۰ باب ۲۲ پادشاهان دوم را بخوانید. پیام حلده از طرف خدا به مردم و پادشاه یوشیا چه بود؟ این سخنان به ما چه باید بگویند؟
حلده همان پیامی را که ارمیا بارها پیشگویی کرده بود، انتقال داد. مردمی که از خدا روی برگردانده بودند، بواسطه اعمالشان قبر خود را حفر کرده بودند و در نهایت عواقب آن را درو میکردند. یوشیا هرگز مشکلات را نخواهد دید و در آرامش خواهد مرد.
”خداوند از طریق حلده این پیان را به یوشیا فرستاد که نابودی اورشلیم قابل جلوگیری نیست. اکنون حتّی مردم نیز اگر خود را در مقابل خدا فروتن میکردند، نمیتوانستند از مجازاتشان فرار کنند. برای مدتی طولانی شعور آنها تحت تأثیر کارهای نادرست از بین رفت بود که اگر مورد داوری قرار نمیگرفتند، خیلی زود به همان وضعیت گناهآلودشان باز میگشتند. ’حلده به ایشان گفت: «بروید و به مردی که شما را فرستاده بگویید، خداوند خدای اسرائیل میفرماید: من بر این مکان و ساکنان آن بلایی فرود خواهم آورد، همان طور که در کتابی که پادشاه یهودا خوانده است، نوشته شده است. زیرا ایشان مرا ترک کردند و برای خدایان دیگر بُخور سوزاندند و با کارهای خود خشم مرا برانگیختهاند، خشم من علیه اورشلیم افروخته شده و خاموش نخواهد شد.‘ آیات ۱۵ تا ۱۷“ – الن جی. هوایت،
Prophets and Kings, p. 399.
پنجشنبه ۱۹ نوامبر
اصلاحات یوشیا
با وجود هشدار برای انهدام، یوشیا همچنان مصمم بود تا ”آنچه در نظر خداوند درست بود“ را انجا دهد. شاید نمیشد جلوی حوادث را گرفت، ”امّا در اعلام احکام جزایی آسمان، خداوند فرصت توبه کردن و اصلاح شدن را نگرفته است؛ و یوشیا در این تشخیص داد که خدا با رحمت داوری میکند و تصمیم گرفت تا حد توانش اصلاحات ایجاد کند.“ – الن جی. هوایت، Prophets and Kings, p. 400
آیات ۱ تا ۲۸ باب ۲۳ پادشاهان دوم را بخوانید. ماهیت اصلاحاتی که پادشاه وفادار بدنبال آوردن به ملّت فاسدش بود، چه بودند؟ این اعمال چه چیزی به ما درباره حد بدی شرایط در قوم منتخب چه میگویند؟
یوشیا به منظور تجدید پیمان مردم با خدا، همه آنها را در اورشلیم دور هم جمع کرد. کتاب تازه پیدا شده قانون خوانده شد و سپس آنها قسم خوردند که از خدای اسرائیل پیروی کنند.
پادشاه این حرکت را به تنهایی انجام نداد بلکه از کسانی که مسئولیتهای روحانی داشتند خواست تا کارهای لازم را انجام دهند. به عنوان مثال، در طی قرنها اشیاء، مجسمهها و نمادهای متفاوتی نشانه عبادت بیگانه در اسرائیل است، وارد معبد شده بودند. گاهی اوقات برخی از آنها شرایط صلح که به ملّت تحمیل شده بود، بودند؛ گاهی پادشاهان به نشانه آرامش و تسلیم خود آنها را به نمایش میگذاشتند. آنها به هر دلیلی که باشد به آنجا تعلق نداشتند و یوشیا دستور داد آنها را نابود کنند.
همچنین در زمان یوشیا، عید فصح تنها در خانوادهها صورت نپذیرفت بلکه همه ملّت آن را با هم جشن میگرفتند. پیام نمادین آن برای ملّت این بود که دوره گذشته را پشت سر گذاشته اند و وارد زمان جدید شدهاند که قسم خوردهاند خدای حقیقی را خدمت کنند که آنها را از مصر خارج کرد و همانطور که وعده داده بود برای اسباط خانه مهیا نمود و در هر روز زندگی با ایشان بود.
مفهوم جشن گرفتن ملی عید فصح شروع چیزی جدید بود زیرا (به طور مطلوب) همه چیزهای گذشته پایان یافته بودند. نماد عید فصح باید برای ما به عنوان ادونتیست روز هفتم اینک دارای چه مفهومی باشد؟ (قرنتیان اول باب ۵ آیه ۷ را ببینید.)
جمعه ۲۰ نوامبر
تفکری فراتر: همانطور که در درس بیان شد، عمق فسادی که گریبان گیر اسرائیل شده بود در نوع اصلاحاتی که یوشیا باید انجام میداد دیده میشود. امّا ملّت چگونه تا این حدّ سقوط کرده بود؟ در یک مفهوم، پاسخ آسان است: زیرا انسانیت بسیار سقوط کرد. عمق انحراف انسانیت در آزمایش معروفی که در دهه ۶۰ میلادی در دانشگاه ییل صورت پذیرفت، نمایان است.
شرکت کنندگان بطور دلخواه توسط آگهی در روزنامه جمع شده بودند، دستور داده شد که به افرادی در اتاق دیگر که به صندلی بسته شده بودند، شوک الکتریکی بدهند. کلیدهایی که شوکها را عملی میکردند با مشخصات ”شوک خفیف“ تا ”خطر: شوک شدید“ و حتی دو علامت با ”XXX“ ضرب در سه گانه مشخص شده بودند. شرکت کنندگان میبایست طبق دستور مسئولین آزمایش شوکها را اجرا کنند و در حالیکه اجرا میکردند، داد و فغان از اطاق دیگر و تقاضای رحم و شفقت شنیده میشد. در واقع آنها فقط چنین وانمود میکردند چون شوک زدنی در کار نبود. هدف مطالعه این بود که ببینند تا چه حدی این شرکت کنندگان در تحمیل درد بر کسانی که نمیشناختند، بدستور مجریان پیش خواهند رفت. نتایج وحشتناک بود. با وجود اینکه شرکت کنندگان نگران، پریشان و عصبانی شده بودند، امّا این نتوانست جلوی ۶۵ درصد آنها را از اجرا کردن جدی ترین ”شوکها“ بر روی این مردم که مطمئن بودند باعث آزار ایشان هستند، بگیرد. دانشمندانی که این آزمایش را انجام دادند اینگونه نوشتند: ”مردم عادی تنها با انجام دادن کارشان و بدون هیچگونه خصومتی عاملان کارهای مهلک نابودکننده میشوند.“ چند نفر مردم ”عادی“ در طول تاریخ و یا حتّی در زمان حال کارهای وحشتناکی انجام دادهاند؟ مطمئناً بسیاری. چرا؟ مسیحیان پاسخ را میدانند. ما گناهکاریم، به همین سادگی و واضحی!
سوالاتی برای بحث
۱- داستان اصلاحات یوشیا درباره اهمیت کلام خدا در زندگیمان به ما چه میگوید؟
۲- اکنون ممکن است سؤال درستی بوجود آید: اگر برای جلوگیری از فجایع طبیعی دیر بود، پس دلیل فراخوانده شدن به توبه و اصلاح چه بود؟ هدف همه اینها چه بود؟ شما چه پاسخی میدادید؟ به چه روشهایی ممکن است دلیل آن در میزان تأثیر احیاء در مردم به شخصه در مقابل کل ملّت یافت شود؟
درس نهم ۲۱ تا ۲۷ نوامبر
یوغ ارمیا
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: ارمیا باب ۱۶ آیات ۱ تا ۱۳؛ هوشع باب ۱ آیات ۱ تا ۳؛ ارمیا باب ۲۷ آیات ۱ تا ۱۸؛ دانیال باب ۴ آیه ۲۵؛ ارمیا باب ۲۸؛ تیموتائوس دوم باب ۴ آیات ۳ و ۴.
آیه حفظی: ”پس به همه گفت: اگر کسی بخواهد مرا پیروی کند میباید نفس خود را انکار نموده، صلیب خود را هر روزه بردارد و مرا متابعت کند“ (لوقا باب ۹ آیه ۲۳).
همانطور که تا کنون دیدهایم، انبیاء خدا نه تنها از طریق کلمات موعظه کردند بلکه از طریق دروس عملی نیز این کار را انجام دادند. گاهگاهی انبیاء لازم بود که پیام را به طور عملی زندگی کنند؛ این روش دیگری برای رساندن نکته مورد نظر بود.
از این رو ارمیا دوباره فراخوانده شد تا کلامی را که باید انتقال میداد، زندگی کند. ابتدا، باید یوغی از چوب بر تن بگیرد. ”خداوند به من چنین گفت: بندها و یوغها برای خود بساز و آنها را بر گردن خود بگذار“ (ارمیا باب ۲۷ آیه ۲). این باید حتی در بهترین شرایط کاری سنگین برای او بوده باشد؛ در این مورد، دشوارتر شد زیرا نبی دروغین سخنان ارمیا را به چالش کشید. در این هفته ما میتوانیم نگاهی قویتر به حقیقت اشتباه که برای ذهن و قلب مردم هم چشمی میکنند، بیاندازیم. همچنین خواهیم دید که چگونه پیام فیض میتواند پیامی دروغین باشد.
ارمیا همچنین از سوگواری کردن و شادی کردن با دیگران منع شده بود. در چنین مواردی، هدف کمک به مردم بود تا متوجه شوند در نتیجه گناهانشان، چه چیزی در انتظارشان است و از این رو توبه و اطاعت نمایند تا عواقب حزن انگیز اعمال گناه آلودشان کاهش یابد.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۸ نوامبر آماده شوید.
یکشنبه ۲۲ نوامبر
زندگی تک و تنها
شکی نیست که نصیب ارمیا در زندگی آسان نبود (خودش اولین کسی بود که این را تأیید کرد!). هرچند شرایط از آنچه ما ممکن است تصور کنیم دشوار تر شد.
آیات ۱ تا ۱۳ باب ۱۶ ارمیا را بخوانید. در اینجا پیام خداوند به ارمیا چه بود؟ هر چقدر هم خشن، اما به چه روشهایی ممکن است این برای نبی برکتی بوده باشد؟ (با هوشع باب ۱ آیات ۱ تا ۳ مقایسه کنید.)
در مقایسه با هوشع که برای نشان دادن عمق فساد در رابطه بنی اسرائیل با خداوند که به دلیل روسبیگری روحانی ملّت بوجود آمده بود، باید با یک روسپی ازدواج میکرد، ارمیا میبایست از ازدواج و بچه دار شدن کلاً خودداری کند. این چیزی نادر و افراطی برای آن زمان و فرهنگ بود. در اسرائیل شروع کردن یک خانواده برای همه مردان جوان بسیار مهم بود. در کنار علاقه و مصاحبت بین همسران، ادامه دادن نام خانوادگی نیز بسیار مهم بود. چرا خدا ارمیا را از شروع کردن زندگی خانوادگی منع نمود؟ تا زندگی او درسی عملی باشد در این باره که از هم پاشیدن خانواده تا چه حدّ سخت خواهد بود و درد جدایی به باری سنگین بر دوش بازماندگان تبدیل خواهد شد. خانواده نداشتن ارمیا هشدار و درسی همیشگی معاصرانش بود.
نصیب تک و تنهای ارمیا به وجهههای دیگر نیز ادامه یافت. او اجازه ورود به هر خانه ای که در آن سوگواری بود نداشت؛ این نشانه تمایل نداشتن مردم به پاسخ دادن به فراخوانهای خدا برای توبه و حیات دوباره بود.
علاوه بر زمانهای سوگواری، او اجازه شرکت در جشنها و مراسم شادی آنها را نیز نداشت. این نماد زمان آینده بود که بابلی ها به تمام شادیها و خوشیهای آنها پایان خواهند داد.
به این روشها، وابستگیهای انسانی که چه در سوگواری و چه در شادی بنا میشوند، ارمیا را از آنها محروم میکردند. زندگی و رنجهایش باید دروسی عملی میبودند. تنها اگر ملّت از آنها درس میگرفت!
این روایت چگونه باید به ما در یادگیری قدردانی از حمایت انسانی که از دیگران دریافت میکنیم یا به دیگران میدهیم، کمک میکند؟ چگونه میاموزیم که با وجود مهم بودن این حمایت، در نهایت بهترین حمایت ما تنها از جانب خداوند میآید؟
دوشنبه ۲۳ نوامبر
یوغ ارمیا
آیات ۱ تا ۱۸ باب ۲۷ ارمیا را بخوانید. پیام خداوند به مردم چیست؟ چرا برای بسیاری که آن را شنیدند، خیانت آمیز به نظر میرسید؟
یوغی که ارمیا باید به تن میکرد نشان بی تردید تحقیری بود که ملت از آن رنج برد؛ این چیزی است که ما اشغال نظامی مینامیم. (در تثنیه باب ۲۸ آیه ۴۸ و پادشاهان اول باب ۱۲ آیه ۴ ایده یوغ به عنوان ابراز ظلم و ستم آمده است.) ارمیا باید جسماً مفهوم هجوم بابلیها را تجربه میکرد. یوغ چوبی که ارمیا بر بازوان و شانههایش حمل نمود، یک و نیم متر طول و هشت سانتیمتر ضخامت داشت. اساس پیامش این بود که اگر کشوری بر علیه بابل شورش کند، خداوند اینگونه برداشت خواهد کرد که آن کشور بر ضد او شورش کرده است و در نتیجه شورشیان رنج خواهند کشید.
با وجود اینکه در متون اصلی ابهام وجود دارد، به نظر میرسد که ارمیا نمیبایست تنها برای خودش یوغ بسازد بلکه باید برای فرستادگان کشورهای دیگر که به اورشلیم آمده و با وجود هشدار خداوند، که بر ضد نبوکدنصر توطئه نکنند، توطئه طرح ریزی میکردند نیز یوغ بسازد. واکنش طبیعی این است که در مقابل مهاجم بیگانه مبارزه کنند که این آنچه است که آنها میخواستند. بدون شک در آن صورت سخنان ارمیا به هیچوجه پذیرفته نمیشدند.
چه چیزی خصوصاً درباره پیام آیه ۵ باب ۲۷ ارمیا مهم است؟ (دانیال باب ۴ آیه ۲۵ را نیز ببینید.)
در اینجا بار دیگر همانطور که در تمام کتاب مقدّس – عهد قدیم و عهد جدید - مییابیم، خداوند به عنوان خالق بر کل زمین حاکمیت مطلق دارد. حتی در میان آنچه هرج و مرج و فاجعه به نظر میرسد (حمله و سلطه یک ملت بتپرست)، قدرت و حاکمیت خدا آشکار شده است و این باید منبع امید برای تمام بازماندگان ایمان دار بوده و باشد.
زیر یوغ اسارت بودن یک چیزی است. با این حال از خود بپرسید: آیا تا بحال کسی را زیر یوغ غیر عادلانه بردهاید و اگر پاسخ مثبت است، چرا آن را الان از بین نبرید؟
سه شنبه ۲۴ نوامبر
نبرد انبیاء
خبر بد خبر بد است و اغلب ما تمایلی به شنیدن آن نداریم و یا میخواهیم که آن را بگونهای توجیه کنیم. در اینجا در یهودا نیز وضعیت ارمیا و یوغی که حمل میکرد همان بود، پیامی مطمئن و هشدار دهنده به مردم بود. ”حیرت نشست شورای ملتها شگرف بود وقتی ارمیا با حمل یوغ اسارت برگردنش اراده خدا را به آنها آشکار نمود.“ – الن جی. هوایت، Prophets and Kings, p. 444
آیات ۱ تا ۹ باب ۲۸ ارمیا را بخوانید. تصور کنید که شما یک شهروند یهودا هستید که در آنجا ایستادهاید و تمام این جریان را مشاهده میکنید. چه کسی را باور خواهید کرد؟ چه کسی را خواهید خواست که باور کنید؟ چه دلایلی برای باور کردن حننیا نسبت به ارمیا دارید؟
ارمیا با نام خدا صدایش را بلند کرد و حننیا نیز با نام خدا سخن گفت. اما چه کسی از جانب خدا سخن میگفت؟ امکان نداشت که هر دو از طرف خدا سخن بگویند! امروزه برای ما پاسخ بدیهی است. اما برای کسی در آن زمان احتمالاً دشوارتر بود حتی با وجود اینکه ارمیا در آیات ۸ و ۹ به نکات قدرتمندی اشاره میکند: انبیاء در گذشته پیامیمشابه پیام او را موعظه کردند که از داوری و نابودی بود.
”ارمیا در حضور کاهنان و مردم تقاضا نمود که در زمانی که خداوند مشخص نموده بود، به پادشاه بابل تسلیم شوند. او پیشگویی یوشع، حبقوق ضفنیا و دیگران که پیام هشدار و سرزنششان مانند پیام خود او بود را به مردان یهودا اشاره کرد. او آنها را به حوادثی که در تحقق پیشگوییهای کیفر گناهان توبه نکردهشان بود، ارجاع داد. در گذشته مجازات توبه نکنندگان را مطابق هدفش که توسط انبیاء آشکار شده بود، اجرا کرد.“ – الن جی. هوایت،
Prophets and Kings, p. 445
به طور خلاصه، همانطور که ما باید امروزه از تاریخ مقدّس درس بیاموزیم، ارمیا نیز سعی داشت مردم زمان خود را راضی کند که همین کار را انجام دهند: از گذشته عبرت بگیرید تا اشتباهاتی را که پیشنیان مرتکب شدند، انجام ندهید. اگر پیش از این برای آنها دشوار بود که به او گوش بدهند، اکنون با ”خدمت“ حننیا که مخالفش قرار داشت، وظیفه ارمیا سخت تر میشد.
حننیا که نامش ”خدا فیض بخش بوده است“ معنی میدهد، به نظر میرسید پیامی از فیض، بخشش و نجات را ارائه میداد. ما از این موعظه کننده دروغین فیض چه درسهایی باید بیاموزیم؟
چهارشنبه ۲۵ نوامبر
یوغ آهنی
نبرد میان انبیاء تنها در کلام نبود بلکه در عمل نیز بود. ارمیا در اطاعت از فرمان خدا، یوغ چوبی را به دور گردنش گذاشت؛ این نمادی آشکار از پیامی بود که او به مردم رسانده بود.
نماد نبوی عمل حننیا چه بود؟ ارمیا باب ۲۸ آیات ۱ تا ۱۱.
برای مثال تصور کنید که پس از آنکه عیسی درخت انجیر را نفرین کرد (مرقس باب ۱۱ آیات ۱۳ و ۱۹ تا ۲۱)، کسی که سخن عیسی را شنیده بود و میدانست چه اتفاقی افتاده است، برای تکذیب پیشگویی عیسی، در همان مکان درخت انجیر جدید میکاشت. این همان کار است که حننیا با ارمیا و نماد آن پیشگویی که یوغ دور گردنش ارائه میداد، انجام داد. این مبارزه طلبی آشکار از آنچه ارمیا گفت، بود.
به واکنش ارمیا نیز توجه کنید. آیات به آنچه او دقیقاً پس از شکستن یوغ بیان کرد، اشارهای نمیکنند. او فقط رو برگرداند و رفت. اگر جریان آنجا تمام میشد، این گونه به نظر میرسید که در شکست عقب نشینی کرده بود.
آیات ۱۲ تا ۱۴ باب ۲۸ ارمیا را بخوانید. پس از آن چه اتفاقی افتاد؟ پیام جدید ارمیا چه بود؟
پاسخ ارمیا پیامی از انتقام نبود: تو با من چنین کردی و من با تو چنان خواهم کرد. در عوض، پیام واضح دیگری از جانب خداوند بود، و حتی از پیام قبلی قوی تر بود. حننیا شاید توان شکستن یوغی جوبی را داشت اما چه کسی میتواند یوغ آهنین را بشکند؟ به یک معنا، آنچه خداوند به ایشان گفت این بود که بواسطه لجاجت و اطاعت نکردن، شرایط را بدتر میکردند. اگر فکر میکردید یوغ چوبی خوب نیست، اکنون آهنین را امتحان کنید.
چه کسی سخت و دشوار کردن راه همه چیز را به دلیل لجاجت تجربه نکرده است؟ چرا همواره بهتر است وقتی که با خداوند مواجه هستیم، بجای مبارزه و دشوار کردن شرایط برای خود، بلافاصله تسلیم شویم؟
پنجشنبه ۲۶ نوامبر
اعتماد کردن به دروغ
”آنگاه، من به حننیا چنین گفتم: ای حننیا گوش کن، خداوند تو را نفرستاده است و تو میخواهی این مردم دروغهای تو را باور کنند“ (ارمیا باب ۲۸ آیه ۱۵).
پاسخ اینکه حق با ارمیا بود یا حننیا، خیلی زود آشکار شد. آیات ۱۶ و ۱۷ باب ۲۸ کتاب ارمیا سرنوشت نبی دروغین را درست همانگونه که نبی حقیقی گفته بود خواهد بود، بیان میکنند.
اگر چه حننیا در گذشت، اما به ملت آسیبش را رسانده بود. به نوعی کارهایش او را دنبال کردند. او مردم را وادار ساخت که ”به یک دروغ اعتماد کنند.“ فعل عبری hiphil است که مفهوم مسبب بودن اعتماد را میرساند او باعث شد آنها به دروغی اعتماد کنند نه به مفهوم اجبار فیزیکی ایشان اما از طریق گول زدنشان. اگرچه خدا او را نفرستاده بود، او به نام خداوند سخن گفت که تأثیر زیادی بر یهودا داشت. علاوه بر آن، پیام ”فیض“، ”رهایی“ و ”نجات“ حننیا مطمئناً چیزی بود که با توجه به تهدیدی که بابل به ملت کرد، مردم تمایل داشتند بشنوند. با این حال این پیام ”انجیل“ دروغین بود، پیام دروغین نجات بود که از جانب خداوند نبود. بنابراین، در زمانی که مردم نیاز به شنیدن سخنان و پیام نجات ارمیا را داشتند در عوض به کلام حننیا گوش دادند که تنها بر مشکلاتشان افزود.
آیات زیر چه وجهههای مشترکی با آیه ۱۵ باب ۲۸ ارمیا دارند؟
تیموتائوس دوم باب ۴ آیات ۳ و ۴
تسالونیکیان دوم باب ۲ آیات ۱۰ تا ۱۲
امروزه نیز وضع به همان منوال است: ما در نبردی بزرگ هستیم نبردی برای قلب و ذهن میلیاردها مردم. شیطان تلاشی مداوم برای جذب تعداد بیشتری به ”اعتماد به دروغ“ دارد و این دروغ میتواند به شکل و گونههای متفاوتی بیاید تنها تا زمانی که همواره دروغ باشد. گذشته از هرچیز، از آنجایی که عیسی فرمود ”من راه و راستی و حیات هستم“ (یوحنا باب ۱۴ آیه ۶)، دروغهای شیطان نمیتوانند در باره هر چیز یا همه چیز باشند، تا زمانی که حقیقتی که در عیسی وجود دارد را در بر نداشته باشند.
برخی از دروغهایی که در فرهنگ امروزه شما بسیار شایع هستند، کدامند؟ چرا وفادار بودن به عیسی و کلامش تنها محافظ ما بر علیه آنهاست؟
جمعه ۲۷ نوامبر
تفکری فراتر: همانطور که دیدیم، مردم تمایل به باور خبر خوش را دارند و نه خبر بد. برای مثال، آنها میخواستند به جای پیام ارمیا، پیام حننیا را باور کنند. امروزه نیز اتفاق مشابهی میافتد. برای مثال، بسیاری همچنان بر این باورند که جهان ما تنها با گذشت زمان بهبود خواهد یافت. با این حال، حتی ملحدی مانند تری ایگلتون (Terry Eagleton) میبیند که این ایده تا چه حد مضحک است: ”اگر تا کنون اسطورهای تقوی نما و خرافات زود باور وجود داشت، باور روشن فکرانه و ظاهراً منطقی است که به استثنای چند سکندری ما بر طریق بسوی دنیای بهتر هستیم این پیروزی خواهی شکننده پیامد از عصر قهرمانانه آزادیخواهی است، زمانی ستاره طبقات متوسط در اوج بود. امروزه همگام با بدبینی، تک گرائی و هیچ گرائی گردیده است، چیزی که ارتباط قبلی پر احترامش به تباهی و زوال سقوط کرده است.“ - Reason, Faith, and Revolution: Reflections on the God Debate, p. 70, Kindle Edition.
اگر چه برخی از جنبههای زندگی بهبود یافتهاند، جهان ما، به نفسه امید و همدردی کمی به ما میدهد بخصوص در دراز مدت. اگر ما باید امید حقیقی داشته باشیم، باید در چیزی الهی باشد و نه زمینی، در چیزی ماوراء طبیعی و نه طبیعی. و به طور حتم انجیل در همین رابطه است: دخالت ماوراء طبیعی و الهی خدا در جهان و زندگ ما. بدون آن، ما جز امثال حننیا و دروغهایشان چه چیزی خواهیم داشت؟
سوالاتی برای بحث
۱- به صورت کلی به آینده کره زمینمان، حتی از نقطه نظر کاملاً انسانی بیاندیشید. آیا امیدوارانه و سرشار از فرجام خوب به نظر میرسد یا ترسناک، خطرناک و سرشار از نگرانی؟ چه دلایلی برای پاسختان میتوانید ارائه دهید؟
۲- پیام ارمیا همانطور که در زمینه دروغهای حننیا دیدیم، برای نگاه به گذشته و تاریخ و آموختن از آن بود. الن جی. هوایت مطلب مشابهی نوشت: ”ما چیزی برای ترس از آینده نداریم، به جز فراموش کردن راهی که خداوند ما را در آن راهنمایی نمود و آموزههایش در تاریخ گذشته.“ - Life Sketches, p. 196. منظور او از این چه بود؟ چه اتفاقی در گذشته ما افتاده است و چه تعلیماتی از خدا در آن وجود دارد که میتواند به آماده شدن ما برای آنچه بدون شک در آینده خواهد آمد، کمک کند؟
۳- حننیا پیام دروغینی از فیض ارائه داد. امروزه برخی از پیامهای دروغین فیض کدامند که ما باید خود را در برابر آنها مصون بداریم؟ بدون شک فیض تنها امید ماست، اما به چه روشهایی میتواند دروغ جلوه دهد؟
درس دهم ۲۸ نوامبر تا ۴ دسامبر
نابودی اورشلیم
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: حزقیال باب ۸؛ رومیان باب ۱ آیات ۲۲ تا ۲۵؛ ارمیا باب ۳۷ آیات ۱ تا ۱۰، باب ۳۸ آیات ۱ تا ۶، باب ۲۹ آیات ۱ تا ۱۴؛ دانیال باب ۹ آیه ۲.
آیه حفظی: ”و سلامتی آن شهر را که شما را به آن به اسیری فرستادهام بطلبید و برایش نزد خداوند مسألت نمایید زیرا که در سلامتی آن شما را سلامتی خواهد بود“ (ارمیا باب ۲۹ آیه ۷).
”در طی تنها چند سال، پادشاه بابل باید به عنوان عامل خشم خدا نسبت به یهودای توبه نکننده استفاده میشد. اورشلیم بارها و بارها قرار بود با ارتش نبوکدنصر محاصره و فتح شود. دسته دسته – در ابتدا تنها تعداد کمی، اما بعدها هزاران هزار نفر – قرار بود به سرزمین شنعار به اسارت برده شوند و در آنجا به اجبار در تبعید زندگی کنند. یهویاقیم، یهویاکین، صدقیا – همه این پادشاهان یهودی باید به نوبت برده فرمانروای بابل میشدند و به نوبت شورش بکنند. عذابهای سخت و بازهم سختتر قرار بود بر سر این ملت متمرد بیاید تا در نهایت تمام سرزمین ویران شود، اورشلیم قرار بود نابود شده و در آتش بسوزد، معبدی که سلیمان ساخته بود نابود شود و پادشاهی یهودا سقوط کند و دیگر هرگز جایگاه سابقش را در میان سایر ملتهای روی زمین بدست نیاورد.“ – الن جی. هوایت، Prophets and Kings, pp. 422, 423
همانطور که دیدهایم و خواهیم دید، همه اینها بدون هشدارها و درخواست های انبیاء خصوصاً ارمیا اتفاق نیافتاد. از اطاعت سر باز زدنشان تنها نابودی را آورد. باشد که ما از اشتباهات آنها درس عبرت بگیریم!
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۵ دسامبر آماده شوید.
یکشنبه ۲۹ نوامبر
گریستن برای تَمُّوز
با وجود اینکه ارمیا ممکن است زمانهایی بسیار احساس تنهایی کرده بود، اما در واقع چنین نبود. خدا حزقیال را در زمان او در میان اسرای بابل فرستاد تا به تبعیدیان دلداری و هشدار دهد و همچنین آنچه خداوند از طریق ارمیا در طی این سالهای طولانی و سخت گفته بود را تأیید نماید. حزقیال باید در مأموریتش به تبعیدیان نسبت به نادانی باور کردن پیشگوییهای دروغین درباره بازگشت زود هنگام از بابل هشدار میداد. او همچنین باید توسط نمادها و پیامهای متفاوت، محاصره ویرانگر اورشلیم بدلیل تمایل نداشتن مردم به توبه کردن و بازگشت از گناه و ارتداد را پیشگویی میکرد.
باب ۸ حزقیال را بخوانید. این نبی چه چیزی نشان داده شده است؟ این درباره میزان قدرتمند بودن فرهنگ متداول و توانایی تأثیر آن حتی بر مقدس ترین چیزها، به ما چه میگوید؟ چه هشدارهایی باید دراینجا برای ما باشد؟
مهم نیست هشدارهای موسی و انبیا چقدر و تا چه حد واضح بر ضد بت پرستی و پرستش خداهای دیگر بودند، این آیات نشان میدهند که این دقیقاً همان چیزی است که انجام میشد حتی در حریم مقدس معبد. ”گریستن برای تموز“ مراسم عذاداری برای یک خدای بین النهرین بود. جای تعجب نیست که در تواریخ دوم چنین آمده است: ”و تمامی رؤسای کهنه و قوم، خیانتِ بسیاری موافق همة رجاسات امّتها ورزیدند و خانة خداوند را که آن را در اورشلیم تقدیس نموده بود، نجس ساختند“ (تواریخ دوم باب ۳۶ آیه ۱۴).
به آیه ۱۲ باب ۸ حزقیال توجه کنید. ترجمه راجع به اطاقهای تصاویر و شبیهسازی کمی مبهم است. آنها میتوانستند به معنی اطاقهایی که بتهای خود را در آنها نگه میداشتند یا اطاقهای ”خیالی“ باشند. در هر دو صورت، بزرگان و رهبران چنان منحرف شده بودند که که گفتند خداوند کاری که انجام میدادند را ندید و آنها را ترک نموده بود. این روش دیگری برای گفتن ”خداوند به اینجور چیزها اهمیت نمیدهد. اینها مهم نیستند“ است. این مردم درست در آنجا، در محیط مقدس معبد خدا مرتکب عمل شرم آور بت پرستی شدند و همه کارهایی را که توسط کلام خدا منع شده بودند را انجام دادند. حتی بدتر اینکه در ذهن خود اعمالشان را توجیه کردند. در اینجا بار دیگر متوجه منظور پولس میشویم که درباره کسانی که به جای خالق، مخلوق را عبادت میکنند، سخن گفت (رومیان باب ۱ آیات ۲۲ تا ۲۵ را ببینید).
دوشنبه ۳۰ نوامبر
سلطنت ناخوشآیند پادشاه صدقیا
صدقیا که نامش به معنی ”عدالت یهوه“ است، آخرین پادشاه یهودا قبل از نابودی آن توسط بابلیها در ۵۸۶ قبل از میلاد بود. در ابتدا به نظر میرسید که تمایل دارد از سخنان ارمیا اطاعت کند و تسلیم بابلیها شود. اگرچه این تمایل به طول نیانجامید.
آیات ۱ تا ۱۰ باب ۳۷ ارمیا را بخوانید. هشدار ارمیا به پادشاه صدقیا چه بود؟
صدقیا تحت فشار شهروندانش، به احتمال زیاد اشراف، هشدارهای ارمیا را نادیده گرفت و در عوض اتحادی نظامی با مصریان بست با این امید که تهدید بابلیها را از بین ببرد (حزقیال باب ۱۷ آیات ۱۵ تا ۱۸). همانطور که به موقع به او هشدار داده شده بود، در نهایت نجات از طرف مصریها نیامد.
آیات ۱ تا ۶ باب ۳۸ ارمیا را بخوانید. چه اتفاقی برای ارمیا بدلیل رساندن کلام خدا به مردم (دوباره) افتاد؟
همانطور که عیسی فرمود، ”نبی بی حرمت نباشد جز در وطن خود و میان خویشان و در خانه خود“ (مرقس باب ۶ آیه ۴). ارمیای بیچاره بار دیگر با خشم هموطنان خود روبرو شد. اگر چه ارمیا مانند بقیه ملّتها نمیتوانست بگوید که به او هشدار داده نشده بود. اما در این مورد، هشدار درباره مشکلاتی بود که در صورت وفادار ماندن با آن روبرو خواهد شد و البته او وفادار ماند!
برای ارمیا هم باید چقدر دشوار بوده باشد، زیرا او به سست کردن روحیه ملّت متهم شد. گذشته از هر چیز، زمانی که مردم با دشمنی از خارج روبرو بودند که میخواستند با آنها بجنگند و ارمیا برای سالهای متوالی میگفت که این کار شکستگرا است و اینکه آنها پیروز نخواهند شد و حتی خداوند نیز مخالف آن است – قابل درک است که بخواهند او را ساکت کنند. آنها که درگناه کارکشته شده بودند، نمیخواستند صدای خداوند را که با ایشان سخن میگفت بشنوند؛ در واقع آنها در عوض تصور کردند که این صدای دشمن است.
هر چقدر سیاه چال دشوار بود، به این بیاندیشید که تا چه حد برای ارمیا شنیدن این اتهام که او به دنبال آسیب رساندن به ملتش بود و نه در جستجوی رفاه ایشان، سخت بود. متهم شدن به آزار کسانی که سعی در کمک به آنها دارید چگونه است؟
سه شنبه ۱ دسامبر
سقوط اورشلیم
محاصره اورشلیم در ژانویه سال ۵۸۸ پیش از میلاد به صورت جدی آغاز شد و تا اواخر تابستان سال ۵۸۶ پیش از میلاد به طول انجامید. اورشلیم توانست به مدت دو سال دوام بیاورد قبل از اینکه کلام نبوی ارمیا تحقق یابد و نیروهای بابلی رخنه در دیوار کردند و شهر را نابود کردند. قحطی و گرسنگی در داخل دیوارهای شهر چنان بود که مدافعان تمام توان خود را از دست دادند و نتوانستند بیشتر مقاومت کنند. پادشاه صدقیا به همراه خانوادهاش فرار کرد که بیفایده بود. او را دستگیر کرده و نزد نبوکدنصر بردند که پسرهایش را جلوی چشمانش اعدام نمود. درباره این داستان غم انگیز میتوانیم بیشتر در آیات ۱ تا ۱۰ باب ۳۹ ارمیا بخوانیم.
آیات ۱ تا ۶ باب ۴۰ ارمیا را بخوانید. مفهوم سخنان نبوکدنصر به ارمیا چه بود؟
چقدر جالب توجه است که این فرمانده بت پرست شرایط را بهتر از قوم ارمیا درک کرد! بدیهی است که بابلیها چیزی درباره ارمیا و خدمتش میدانستند و رفتار متفاوتی با او نسبت به سایرین از جمله صدقیا داشتند (ارمیا باب ۳۹ آیات ۱۱ و ۱۲). فقط دلیل اینکه چرا این رهبر بت پرست شکست اورشلیم را چون جریمهئی از خداوند دانست بخاطر گناهان مردم و نه برتری خدایانش بر خدای یهودا در آیات نیامده است. به هر دلیلی، این آغاز شهادتی است که چگونه حتی در میان چنین مصیبت غیر ضروری، خداوند چیزی درباره خودش را برای بت پرستان آشکار نمود.
ارمیا چه تصمیمی خواهد گرفت – با اسراء به بابل خواهد رفت یا با بازماندگان خواهد ماند؟ هیچ یک از این امکانات با توجه به شرایط همگی، خوشآیند نخواهد بود. اما بطور حتم، نیازهای روحانی هر دو گروه زیاد بود و ارمیا میتوانست هر کجا که برود خدمت کند. ارمیا تصمیم گرفت در میان گروهی که در سرزمینشان ماندند یعنی مردم بیچارهای که بدوم شک بسیار به دلگرمی و کمک نیاز داشتند، بماند (ارمیا باب ۴۰ آیات ۶ و ۷ را ببینید).
چگونه میتوانید خدمت کردن به دیگران بدون در نظر گرفتن شرایطی که در آن هستید را بیاموزید؟ چرا مهم است که حتی شما به هر شکلی که میتوانید خدمت کنید؟
چهارشنبه ۲ دسامبر
تمامی دلتان
”و مرا خواهید طلبید و چون مرا به تمامی دل خود جستجو نمایید، مرا خواهید یافت“ (ارمیا باب ۲۹ آیه ۱۳). تجربه خود شما در مورد این وعده چه بوده است؟ ”با تمامی دل خود“ به چه معنی است؟
خداوند از ابتدا انتها را میداند. حتی هنگامی که مردم همچنان در اورشلیم در حال نبرد با بابلیها بودند و امیدوار بودند که سخنان نبی دروغین صحت داشته باشند، خداوند درحال استفاده کردن از ارمیا برای صحبت راجع به آینده و کسانی که در آن زمان در بابل بودند و کسانی که در نهایت به آنجا میرفتند، بود. و چه سخنانی به زبان آورد!
آیات ۱ تا ۱۴ باب ۲۹ ارمیا را بخوانید. محبت و رحمت خدا چگونه در این آیات نمایان شده است؟
بر خلاف پیام فیض دروغین که مردم از انبیاء شنیده بودند که گفتند تبعیدشان در کوتاه مدت شاید دوسال، پایان خواهد یافت، این پیام حقیقی از فیض بود. این نقشه خدا نبود و قرار نبود اتفاق بیافتد. در عوض، بر اساس تعلیمات واضح موسی، آنها باید میپذیرفتند که این دست کم در آن زمان سرنوشت ایشان بود؛ اما درست همانطور که موسی گفته بود، اگر آنها توبه میکردند، به سرزمینشان باز میگشتند.
آیات ۱ تا ۴ باب ۳۰ تثنیه را بخوانید. این آیات چگونه آنچه ارمیا به مردم گفت را انعکاس میدهند؟ (تثنیه باب ۴ آیه ۲۹ را نیز ببینید.)
هدیهی نبوی در خدمت فوق العاده الن جی. هوایت به ما داده شده است. چگونه میتوانیم اطمینان داشته باشیم که ما همان دیدگاهی که اکثر مردم (نه همه) نسبت به ارمیا داشتند، نسبت به خانم هوایت نداشته باشیم؟
پنجشنبه ۳ دسامبر
هفتاد سال
نبوتهای ارمیا باید تأثیر دو برابر بر افکار اسراء میداشت: از یک طرف آن ها نمیبایست آنچه که انبیاء دروغین میگفتند را باور کنند، از سوی دیگر نباید دلسرد میشدند. او از هموطنان اسیرش خواست که برای بابل دعا کنند.این درخواست احتمالاً آنهایی را که تبعید شده بودند متعجب کرده بود. آنچه ارمیا از اسراء می خواست در تاریخ گذشته اسرائیل بیسابقه بود. دعا کردن برای دشمنی مانند بابل و آنچه با آنها یعنی قوم منتخب خدا کرد، مطلقاً ناشناخته بود. نبی همه درک آنها را نسبت به معبد و اورشلیم در هم شکست؛ آنها میتوانستند در کشور بت پرست دعا کنند و خدای ابدی به آنها گوش میداد.
همچنین به آنچه ارمیا در آیه ۷ باب ۲۹ کتابش گفت توجه کنید: اینکه کامیابی ملت ”میزبان“، کامیابی آنها نیز بود. آنها به عنوان بیگانگانی در آن سرزمین، اگر شرایط کلی ملت خوب پیش نمیرفت، آنها بیشتر آسیب پذیر بودند. در طول تاریخ نمونه های غم انگیز نابردباری را دیدهایم که به خصوص زمان هایی که شرایط کشور سخت است؛ مردم به دنبال سپر بلا میگردند، کسانی را که بتوانند مقصر بخوانند و بیگانگان و اقلیتها هدفهای آسانی میشوند. این واقعیتی تأسف بار است.
چه امیدهای فوقالعادهای در آیه ۱۰ باب ۲۹ ارمیا به تبعیدیان داده شده است؟ (ارمیا باب ۲۵ آیات ۱۱ و ۱۲، تواریخ دوم باب ۳۶ آیه ۲۱، دانیال باب ۹ آیه ۲ را نیز ببینید.)
همه چیزهایی که خداوند گفته بود اتفاق خواهد افتاد، اتفاق افتاده بود، بنابراین آنها کاملاً مطمئن بودند که این نبوت نیز خدا تحقق خواهد بخشید (ارمیا باب ۲۹ آیه ۱۰). دلیل مدت ۷۰ ساله تبعیدشان را ما نمیدانیم، اما به وضوح با ایده استراحت سبت برای سرزمین مرتبط است (لاویان باب ۲۵ آیه ۴، باب ۲۶ آیات ۳۴ و ۴۳). چیزی که درباره این نبوت مهم است، این است که اگر تبعیدیان ایمان داشته و تسلیم میشدند، به آنها امید و اطمینان حاکمیت کامل خداوند داده میشد. با وجود ظواهر و مصیبتهای وحشتناکی که بر سرشان آمد، میتوانستند متوجه بشوند که همه چیز از دست نرفته است و خداوند ایشان را رها نکرده است. آنها همچنان قوم پیمان بسته بودند و خداوند کارش با آنها یا ملت اسرائیل تمام نشده است. رستگاری برای تمام کسانی که آماده حصول به شرایط بودند، مهیا بود.
چه نبوتهایی به شما امید به آینده را میدهند؟ کدامیک ایمان شما را قوی کرده و به شما در آموختن اعتماد به خداوند برای هر چه که پیش آید، کمک میکند؟
جمعه ۴ دسامبر
تفکری فراتر: ”ما در خطر مداوم فراتر رفتن از سادگی انجیل قرار داریم. بسیاری تمایل شدید برای به تعجب انداختن جهان بوسیله چیزی اصلی دارند که مردم را به خلسه روحانی ببرد و ترتیب کنونی تجربه را تغییر دهد. به طور حتم نیاز به تغییر ترتیب تجربه کنونی زیاد است؛ زیرا تقدس حقیقت کنونی آنچنان که باید درک نشده است، اما تغییری که ما به آن نیاز داریم تغییری قلبی است و تنها از طریق جستجوی فردی خدا برای برکاتش، التماس کردن به او برای قدرتش، با اشتیاق برای آمدن فیض او بر ما دعا کردن برای تغییر سیرتمان، بدست میآید. این تغییری است که ما امروز نیازمند آن هستیم و برای دستیابی به این تجربه ما باید پایداری انرژی را تمرین کنیم و شوق قلبیمان را نشان دهیم. باید با خلوص حقیقی بپرسیم، ’برای نجات پیدا کردن باید چه کاری انجام دهم؟‘ باید بدانیم چه قدمهایی به سوی آسمان بر میداریم.“ – الن جی. هوایت، Selected Messages, book one, pp. 187, 188
سوالاتی برای بحث
۱- همانطور که دیدیم، ارمیا به مردم گفت که ”بدنبال خدا بگردند.“ چگونه ما این کار را انجام میدهیم؟ اگر کسی به شما میگفت، ”من میخواهم خود به شخصه خدا را بشناسم، چگونه او را پیدا کنم؟“ چگونه پاسخ میدادید؟
۲- به این موضوع که چرا انبیاء در زمان خود مورد بد رفتاری قرار میگرفتند و کسی آنها را درک نمیکرد، بیشتر تأمل کنید. این چه چیزی باید و میتواند به ما درباره ارتباط ما با خدمت الن جی. هوایت بیاموزد؟ به او در زمینه آنچه عیسی در اینجا گفت، بیاندیشید، ”وای بر شما ای کاتبان و فریسیان ریاکار که قبرهای انبیا را بنا میکنید و مدفنهای صادقان را زینت میدهید، و میگویید: «اگر در ایام پدران خود میبودیم، در ریختن خون انبیا با ایشان شریک نمیشدیم!» پس بر خود شهادت میدهید که فرزندان قاتلان انبیا هستید“ (متی باب ۲۳ آیات ۲۹ تا ۳۱).
۳- به آخرین پرسش پایان درس روز پنجشنبه بیشتر بیاندیشید. بسیاری از نبوتهای کتاب مقدس در گذشته تحقق یافتند و امروز ما نیز میتوانیم این را ببینیم که واقعا تحقق پیدا کردند. این تحقق پیداکردنها به چه روشهایی میتوانند به ما در اطمینان کردن به آن نبوتهایی که قرار است در آینده اتفاق بیافتند، کمک میکنند؟
درس یازدهم ۵ تا ۱۱ دسامبر
پیمان
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: پیدایش باب ۹ آیات ۱ تا ۱۷، باب ۱۲ آیات ۱ تا ۳؛ غلاطیان باب ۳ آیات ۶ تا ۹ و ۱۵ تا ۱۸؛ خروج باب ۲۴؛ ارمیا باب ۳۱ آیات ۳۱ تا ۳۴؛ قرنتیان اول باب ۱۱ آیات ۲۴ تا ۲۶.
آیه حفظی: ”خداوند میگوید: اینک ایامی میآید که با خاندان اسرائیل و خاندان یهودا عهد تازهای خواهم بست“ (ارمیا باب ۳۱ آیه ۳۱).
اگر چه در کتاب مقدس از ”پیمانها“ به صورت جمع آمده است (رومیان باب ۹ آیه ۴، غلاطیان باب ۴ آیه ۲۴)، تنها یک پیمان اصلی وجود دارد و آن پیمان فیض است که خدا در آن نجات را به موجودات سقوط کرده که با ایمان آن را تقاضا کنند، اعطا میکند. ایده جمع ”پیمانها“ مربوط میشود به روش های متفاوتی که خدا وعده پیمان اساسی را تکرار کرده است تا نیاز قومش در زمانها و شرایط متفاوت تأمین شود.
اما نیت همه پیمانها از جمله پیمان آدم (پیدایش باب ۳ آیه ۱۵)، پیمان ابراهیم (پیدایش باب ۱۲ آیات ۱ تا ۳، غلاطیان باب ۳ آیات ۶ تا ۹)، پیمان کوه سینا (خروج باب ۲۰ آیه ۲)، پیمان داود (حزقیال باب ۳۷ آیات ۲۴ تا ۲۷)، و یا پیمان جدید (ارمیا باب ۳۱ آیات ۳۱ تا ۳۳) یکسان است. نجاتی که خدا ارائه میدهد یک هدیه است که بدون استحقاق و سزاواری است و پاسخ انسان به این هدیه – به مفهومی بشریت سهم خودش را در این معامله انجام بدهد که وفاداری و اطاعت است.
نخستین اشاره به پیمان جدید در ارمیا در زمینه بازگشت اسرائیل از تبعید و برکاتی که خدا به ایشان خواهد بخشید است. خداوند حتی در میان فجایع و مصیبتها، به قوم متمرد خود امید و بازگرداندن را ارائه میدهد.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۲ دسامبر آماده شوید.
یکشنبه ۶ دسامبر
پیمان خدا با تمام بشریت
ما به این نگاه میکنیم که امروزه جهان تا چه حد بد است؛ یعنی هر نوع شرارتی در آن میبینیم و همچنان خدا متحمل ما میشود. از این رو، ما میتوانیم تصور کنیم که تا چه حد شرایط بد بود که خداوند باید بوسیله طوفانی تمام جهان را نابود میکرد. ”خدا به بشر احکامش را به عنوان قانونی برای زندگی داده بود، اما از قانونش تجاوز شد و هر نوع گناه قابل تصوری نتیجه آن شد. شرارت بشر آشکار و گستاخانه بود و عدالت در گرد و خاک پایمال شد و فریاد مظلومان به آسمان رسید.“ – الن جی. هوایت، Patriarchs and Prophets, p. 91
آیات ۱ تا ۱۷ باب ۹ پیدایش را بخوانید. چه پیمانی میان خدا و بشریت بسته شد و فیض خدا را نسبت به خلقت چگونه منعکس میکند؟
پیمانی که خدا به نوح بیان کرد از همه پیمانهای کتاب مقدس جهانی تر است؛ با همه جهانیان بود که شامل حیوانات و گیاهان بود (پیدایش باب ۹ آیه ۱۲). همچنین این قراردادی یک طرفه بود: خداوند هیچگونه الزامات یا مقرراتی را به کسانی که پیمان میبستند تحمیل نکرد. او قصد نداشت به صورت دورهای زمین را با آب نابود سازد. بر خلاف دیگر پیمانها، این پیمان هیچ مورد مشروطی نداشت.
سپس خدا پیمان خویش را با نشانهای آشکار که رنگین کمان است به نماد اینکه زمین دیگر هرگز بوسیله طوفان نابود نخواهد شد، تأیید نمود. پس هر زمان که ما رنگین کمانی میبینیم، حقیقت محضی که ما اینجا هستیم که آن را ببینیم به نوعی اثبات وعده پیمان باستانی است. (گذشته از هر چیز، اگر ما در طوفان جهانی از بین رفته بودیم، اکنون وجود نمیداشتیم که این رنگینکمان را ببینیم!)در میان گناه و شرارت مداوم بر روی زمین، زمانهایی با دیدن زیبایی رنگینکمان برکت مییابیم که نماد فیض خدا برای تمام دنیاست. می توانیم رو به آسمان به آن نگاه کنیم و امید بیابیم نه تنها فقط به خاطر زیبایی بنفسه بلکه زیرا میدانیم که این پیامی از محبت خدا به سیاره نگون بخت ماست.
در بزرگی و زیبایی رنگینکمان بیشتر تأمل کنید. بخصوص در زمینه آنچه کتاب مقدس درباره آن میگوید، به چه روشهایی ما را به سوی خدا، تعالی و چیزی بزرگتر از آنچه این زمین ارائه میکند، میبرد؟
دوشنبه ۷ دسامبر
پیمان با ابراهیم
از کتاب پیدایش آیات ۱ تا ۳ باب ۱۲، ۱ تا ۵ باب ۱۵ و ۱ تا ۱۴ باب ۱۷ را بخوانید. این آیات درباره کاری که خداوند نظر داشت از طریق پیمان ابراهیم انجام دهد، به ما چه میگوید؟
پیمان فیض با ابراهیم برای تمام تاریخچه نجات اساسی است. به همین دلیل است که پولس از آن برای توضیح دادن نقشه نجات آنگونه که در عیسی تحقق یافت، استفاده کرد.
آیات ۶ تا ۹ باب ۳ غلاطیان را بخوانید. پولس چگونه پیمانی که با ابراهیم بسته شد را با عیسی و نجات تنها از طریق ایمان ربط داد؟
از طریق نسل ابراهیم – اشاره به بسیاری از فرزندان او ندارد بلکه به طور خاص به یک نفر یعنی عیسی اشاره میکند (غلاطیان باب ۳ آیه ۱۶ را ببینید)، خدا تمام جهان را برکت خواهد داد. همه کسانی که از نسل ابراهیم باشند که با ایمان در مسیح بدست میآید (غلاطیان باب ۳ آیه ۲۹)، خدای ابراهیم را خدای خود خواهند یافت. حتی در آن زمان، ابراهیم ”به خدا ایمان آورد و برای او عدالت محسوب شد“ (غلاطیان باب ۳ آیه ۶). نجات ابراهیم به خاطر کارش بیشتر از دزد روی صلیب نبود؛ همواره و تنها فیض نجات بخش خداست که نجات را به همراه دارد. ابراهیم سهم خودش را در وعده پیمان انجام داد. فرمانبرداری او ایمانی که وعده نجات را بدست آورد را آشکار نمود. کارش او را عادل نکرد؛ در عوض، کارهایش نشان داد که او از قبل عادل شده بود. این ماهیت این پیمان و چگونگی ابرازش در زندگی ایمان داری است (رومیان باب ۴ آیات ۱ تا ۳ را ببینید).
به این حقیقت بزرگ بیاندیشید که امیدتان به نجات تنها با عدالت عیسی که بواسطه ایمان به شما بخشیده شده است، میآید. چه امید و شادی بزرگی میتوانید از این تدارک فوقالعاده که برای شما مهیا شده است، بدست آورید؟
سه شنبه ۸ دسامبر
پیمان بر کوه سینا
پیمانی که میان اسرائیل و خدا بر کوه سینا بسته شد، چگونه بود؟ (خروج باب ۲۴)
موسی و چند نفری از رهبران به کوه سینا رفتند. این گروه رهبران متشکل بود از هارون و دو پسرش که نماینده کاهنان بودند؛ و ۷۰ رهبر و پیشکسوت که نمایندگان ملت بودند. همراهان موسی باید در فاصلهئی توقف میکردند، اما موسی اجازه داشت به بالا جایی که خدا ظاهر میشد برود.
کمی بعد موسی آمد و آن پیمان را با تمام ملت تصدیق کرد. او آنچه خدا به او گفته بود را انتقال داد که ملت چنین پاسخ دادند: ”همة سخنانی که خداوند گفته است، بجا خواهیم آورد“ (خروج باب ۲۴ آیه ۳ را ببینید).
به طور حتم همانطور که تاریخ مقدس نشان داده است و تجربه ما نیز اغلب آن را اثبات میکند، ادعای اطاعت کردن یک چیز است و با ایمان جلو آمدن و تسلیم شدن به منظور مهار کردن نیروی الهی که به ما فیض بدهد تا کاری را که میگوییم انجام خواهیم داد، انجام بدهیم چیز دیگر است.
آیه ۲ باب ۴ عبرانیان را بخوانید. این آیه چگونه شکست اسرائیل را توضیح میدهد؟ ما چگونه میتوانیم ار اشتباهی مشابه جلوگیری کنیم؟
ما تنها با ایمان و به گرفتن وعدههایی که با آن میآید، میتوانیم مطیع باشیم، اطاعتی که با وفادار بودن به قانون خدا بیان میشود. اطاعت از قانون اطاعت از احکام دیگر مخالف عهد ابدی در زمان موسی نبود از آنچه امروز هست برداشت اشتباه معمول از قانون و پیمانها که معمولاً از خواندن نوشتههای پولس بدست میآید، ریشه در شکست در به حساب آوردن زمینهای که او در آن مینوشت دارد، یعنی سر و کله زدن با کسانی که علاقه به حفظ قوانین تشریفات یهودی داشتند. آنها میخواستند قانون و اطاعت از آن را مرکز ایمان قرار دهند؛ پولس در مقابل، قصد داشت مسیح و عدالتش را اساس آن کند.
هر چند وقت یکبار میگویید ”هر چیزی که خداوند به من گفته است را انجام خواهم داد؟“ و نتوانستهاید؟ چگونه این واقعیت تأسف بار وعده فیض را با ارزش تر میکند؟ بدون آن چه امیدی خواهید داشت؟
چهارشنبه ۹ دسامبر
پیمان جدید: بخش اول
آیات ۳۱ تا ۳۴ باب ۳۱ ارمیا را بخوانید. این آیات چه در زمینه بلافصل آن زمان و چه امروزه دارای چه مفهومی هستند؟
ارمیا این کلمات را در میان بزرگترین بحرانی که مردم تا به آن زمان با آن روبرو شده بودند، بر زبان آورد: هجوم پیشروی بابلیها زمانی که ملت با تهدید انقراض روبرو بود. هر چند در اینجا دوباره مانند دیگر مکانها، خداوند به آنها امید داد، وعدهای که این پایان نهایی نخواهد بود و اینکه آنها فرصت دیگری خواهند داشت تا در محضر خدا زنده بمانند.
بنابراین، اولین وعده ”پیمان جدید“ در کتاب مقدس در زمینه بازگشت نهایی اسرائیل از تبعید بابل و برکتی که خدا در آن بازگشت به ایشان خواهد بخشید، آمده است. درست همانطور که شکستن پیمان سینا (ارمیا باب ۳۱ آیه ۳۲) تبعید را برایشان به همراه داشت، تجدید این پیمان آنها و امیدشان به آینده را حفظ میکرد. پیمان جدید مانند پیمان بر کوه سینا ارتباطی بوده و شامل قانون مشابه میشد یعنی ده فرمان، اما نوشته شده در قلبهایشان و ذهنهایشان، جایی که باید همیشه میبود.
”همان قانونی که بر الواح سنگی حک شد، توسط روحالقدس بر الواح قلب نوشته شده است. در عوض بوجود آوردن عدالت فردی خود، عدالت مسیح را میپذیریم. خون او کفاره گناهان ماست. اطاعت او بجای ما پذیرفته میشود. سپس قلب که بوسیله روحالقدس احیا شده است ’ثمرات روح‘ را به بار خواهد آورد. ما باید از طریق فیض مسیح به فرمانبرداری قانون خدا که در قلبهایمان نوشته شده است، زندگی کنیم. ما باید با داشتن روح مسیح مانند او قدم برداریم.“ – الن جی. هوایت، Patriarchs and Prophets, p. 372
تحت پیمان جدید، گناهان آنها بخشیده خواهد شد، شخصاً خدا را خواهند شناخت و از طریق قدرت روحالقدس که در آنها کار میکند، از قانون خدا پیروی خواهند نمود. پیمان قدیم در سایهها و رموز، پیمان جدید در واقعیت، نجات همواره با ایمان بود، ایمانی که ”ثمرات روح“ را نمایان خواهد ساخت.
پنجشنبه ۱۰ دسامبر
پیمان جدید: بخش دوم
نبوت ارمیا درباره پیمان جدید شامل کاربردی دوگانه است: نخست، به بازگشت اسرائیل به سوی خدا و برگردانده شدنشان توسط خدا به خانه اشاره دارد؛ دوم، به عیسیی مسیح که مردنش پیمان را تصویب نمود و رابطه میان بشر و خدا را تغییر خواهد داد، اشاره میکند. در پیمان جدید است که ما توضیح کاملی از نقشه نجات را دریافت میکنیم که در گذشته تنها نمادین بیان شده بود (عبرانیان باب ۱۰ آیه ۱).
لوقا باب ۲۲ آیه ۲۰ و قرنتیان اول باب ۱۱ آیات ۲۴ تا ۲۶ را بخوانید.این آیات چگونه با نبوت ارمیا مرتبط هستند؟
بدن شکسته مسیح و خون ریخته شدهاش در عهد قدیم در قربانی کردن بره عید فصح آشکار شد. آب انگور که نماد خون ریخته شده عیسی بر صلیب است، در عهد جدید نمایان شد. کار عیسی با عهد جدید آغاز نشد؛ شامل عهد قدیم هم میشود، و در مراسم عشای ربانی میتوانیم این ارتباط را ببینیم که آنچه عیسی در کل تاریخ نجات انجام داده است را یکی میکند.
نان و آب انگور کوتاهترین خلاصه آن تاریخ نجات هستند. اگر چه تنها نماد هستند، اما همچنان از طریق این نمادهاست که کار فوقالعاده خدا را در قبال ما میبینیم.
مراسم عشای ربانی تنها به مرگ مسیح اشاره ندارد بلکه به بازگشتش که بدون آن مرگش بی معنی میبود، نیز اشاره میکند. گذشته از هر چیز، آمدن نخستین مسیح بدون بازگشتش در زمان رستاخیز ما چه سودی خواهد داشت (تسالونیکیان اول باب ۴ آیه ۱۶، قرنتیان اول باب ۱۵ آیات ۱۲ تا ۱۸)؟ عیسی رابطه را برقرار کرد زمانی که فرمود، ”اما به شما میگویم که بعد از این از میوه مو دیگر نخواهم نوشید تا روزیکه آنرا در ملکوت پدر خود تازه آشامم“ (متی باب ۲۶ آیه ۲۹). شکی نیست که آمدن نخستین مسیح با بازگشت دوبارهاش وابسته است. تحقق کامل اولی در دومی وجود دارد.
بار دیگر که در مراسم عشای ربانی شرکت میکنید، به این قول مسیح که میوه تاک را نخورید تا به همراه او در ملکوت خدا این کار بکنیم، بیاندیشید. این به شما چه احساسی میدهد؟ درباره احساس نزدیکی به ما که مسیح خواهان آن است،چه میگوید؟
جمعه ۱۱ دسامبر
تفکری فراتر: همانطور که دیدیم، کتاب مقدس میآموزد که رنگینکمان نشانهای از پیمان خداست که هرگز زمین را دوباره با آب نابود نخواهد کرد. مطمئناً به لطف علم میدانیم که رینگینکمان در اثر تجزیه و انعکاس نور خورشید در قطرات آب بوجود میآید که نور را در زوایای مختلف باز میتابانند. نور از یک جهت وارد قطره باران شده و از طرف دیگر آن باز تابیده میشود و همینطور رنگهایی که ما میبینیم ساخته میشوند. شاعر جان کیتس (John Keats) ترسید که علم ساختار رنگین کمان را تحقیر میکند، اما حتی اگر ما بتوانیم همه چیز درباره رنگینکمان را تا اجزای داخلی فوتونها و کوارکها تجزیه، اندازهگیری، پیشگویی کنیم، تنها این را ثابت میکند که خدا چگونه از قوانین طبیعی در ساختن نشانههای این پیمان استفاده کرده است. علم شاید روزی قادر باشده همه چیز را درباره رنگینکمان توضیح دهد – حتی تا ۲۵ رقم اعشار – اما هرگز نمیتواند توضیح دهد که چرا آنها بوجود آمدند.
اما ما دلیل آن را میدانیم. زیرا خدا جهان ما را به گونهای آفرید که هنگامی که نور خورشید و مه در ارتباطی درست قرار دارند، مه نور را با جذب کردن و بازتاب آن به زوایای مختلف میشکند که دستههای امواج مغناطیسی تولید میکنند، که زمانی که به چشم ما میرسند تصویر رنگین کمان را در ذهن ما ایجاد میکنند. و او این کار را انجام داد (”چرایی“ که علم هرگز نخواهد توانست توضیح دهد) تا پیمان خود را به ما یادآوری کند که هرگز دیگر زمین را با آب نابود نخواهد کرد.
سوالاتی برای بحث
۱- چه حقایق مهم دیگری هستند که کتاب مقدس از آنها صحبت میکند و علم هرگز نمیتواند آنها را توضیح دهد؟ در حقیقت، آیا میتوانید بحث کنید که علم درباره مهمترین چیزها نمیتواند توضیحی بیان کند؟ اگر پاسخ مثبت است، آن حقایق کدامند؟
۲- در کلاس، درباره رابط مهم بین ایمان و اعمال در نقشه نجات بحث کنید. یعنی، نقش ایمان و نقش اعمال چیست و چگونه به تجربه مسیحی مربوط میشوند؟
۳- گفتن اینکه قانون بر قلبهای ما حک شده است، به چه معنی است؟ این نیت چگونه ابدیت قانون را حتی تحت پیمان جدید، نشان میدهد؟
درس دوازدهم ۱۲ تا ۱۸ دسامبر
بازگشت به مصر
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: ارمیا باب ۴۰ آیات ۷ تا ۱۶؛ ارمیا بابهای ۴۱ تا ۴۳؛ خروج باب ۱۶ آیه ۳؛ اعداد باب ۱۶ آیه ۱۳؛ ارمیا باب ۴۴.
آیه حفظی: ”بعد از آن آنها به من گفتند: خداوند شاهد صادق و امینی علیه ما باشد، اگر تمام احکامی که خداوند خدای ما، به وسیله تو به ما میدهد، اطاعت نکنیم“ (ارمیا باب ۴۲ آیه ۵).
درس این هفته ما را به پایان حماسه ارمیای نبی میرساند. اگر چه این یک پایان ”آنها به خوبی و خوشی از آن پس با هم زندگی کردند“ نیست. به یک مفهوم، میتوان مطالعه این هفته و قسمت قابل توجهی از کتاب ارمیا را با گفتن اینکه چیزی که ما در اینجا میبینیم،نمونهای از محدودیتهای فیض است، خلاصه کرد. یعنی فیض، کسانی را که مطلقاً از پذیرفتن آن سر باز میزنند، نجات نخواهد داد. مهم نیست خداوند چقدر با آنها صحبت کرد و نجات، حفاظت، رستگاری، آرامش و کامیابی به ایشان ارائه داد، همه به جز گروه کوچکی دعوت خدا را مسخره و رد کردند.
در مورد ارمیا چطور؟ زندگی و خدمت او از نظر همه انسانها بیهوده بود! ”نبی گریان“ موارد زیادی برای گریه کردن داشت. حتی پس از اینکه تمام هشدارهای او تحقق بخشیده شد، مردم همچنان به گناه، بتپرستی و شورش خود ادامه دادند و روبروی نبی او را انکار کردند و به کلام خدا توهین کردند.
چقدر خود ما باید مراقب باشیم. فیض فیض است زیرا به کسانی که سزاوارش نیستند داده میشود؛ اما به هیچ کسی تحمیل نمیشود. ما باید با تمایل آن را بپذیریم.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۱۹ دسامبر آماده شوید.
یکشنبه ۱۳ دسامبر
هرج و مرج سیاسی
ممکن است تصور شود که با نابودی شهر و شکست کامل از بابلیها، همه مردم درس عبرت گرفته باشند. متأسفانه برای همه اینچنین نبود و داستان غم انگیز هنوز تمام نشده بود.
آیات ۷ تا ۱۶ باب ۴۰ ارمیا را بخوانید. چه پیامی (دوباره) به مردم داده شد؟ معنی واژه باقیماندگان که در آیه ۱۱ بکار برده شده است، چیست؟
با وجود پیام صلح، و حتی کامیابی متعاقب آن (ارمیا باب ۴۰ آیه ۱۲)، همه از وضعیت موجود راضی نبودند.
باب ۴۱ ارمیا را بخوانید. اکنون ”باقیماندگان“ با چه مشکلاتی مواجه خواهند شد؟
اگر چه دلایلی برای قتل داده نشده است، این حقیقت که توسط فردی از ”خانواده سلطنتی و یکی از افسران ارشد پادشاه“ (ارمیا باب ۴۱ آیه ۱)انجام شده بود، نشان میدهد که این نخبگان هنوز نپذیرفته بودند که ملت منتخب لازم بود تسلیم قوانین بابل شوند. ار آنجایی که جدلیا توسط پادشاه بابل بر تخت نشانده شده بود (ارمیا باب ۴۰ آیه ۵ را ببینید)، ممکن بود این مردم او را دست نشانده خیانت کار ببینند که به ملت وفادار نبوده و میبایست به همراه دربارش برکنار شود.
همانطور که باب ادامه مییابد، میتوانیم ببینیم که اینک باقیماندگان با تهدیدی جدید روبرو خواهند بود: ترس از بابلیها که – شاید از جزئیات وقایع بی خبر بودند – برای مرگ جدلیا و سربازان بابلی بدنبال انتقام بودند (ارمیا باب ۴۱ آیه ۳).
گناهان اسماعیل و مردانش باعث وحشت کسانی شد که ارتباطی با این گناهان نداشتند. این باید چه چیزی به ما در این باره که چگونه با نا مطیع بودنمان، میتوانیم باعث بروز درد و رنج برای دیگرانی که حتی ارتباطی با گناهان ما نداشتند شویم، بگوید؟
دوشنبه ۱۴ دسامبر
در جستجوی هدایت الهی
باب ۴۲ ارمیا را بخوانید. در آن چه پیام قدرتمندی نه تنها برای آنها بلکه برای تمام کسانی که در دعاهایشان بدنبال هدایت خداوند هستند، وجود دارد؟
مردم که از بابلیها در هراس بودند، بدنبال ارمیا گشته و از او خواستند برای ایشان به منظور دریافت هدایت الهی دعا کند. آنها میبایست تا کنون دریافته باشند که ارمیا در حقیقت نبی خدا بود و هرچه با نام خداوند به زبان میآورد، به حقیقت میپیوست.
آنها همچنین قسم خوردند که هرچه خدا فرمان دهد، انجام خواهند داد. بنابراین همانطور که میخوانیم مردمی را میبینیم که درس عبرت گرفتهاند و نه تنها خواهان دانستن اراده خدا هستند، بلکه مهمتر از آن، بدنبال پیروی از آن هستند. کلمات - ”احکام خداوند، خدای خود را که از تو میخواهیم به حضورش برای ما دعا کنی، چه مطابق میل ما باشد و چه نباشد، اطاعت خواهیم کرد. اگر از او اطاعت کنیم همه چیز برای خیریّت ما خواهد بود“ (ارمیا باب ۴۲ آیه ۶) – اعترافی قدرتمند از ایمان بود. پس از تمام اتفاقات، دیگر زمان چنین اعترافی رسیده بود.
به این توازن با پیامهای پیشین ارمیا دقت کنید: به قدرتهای خارجی اعتماد نکنید. به خداوند اطمینان کنید و او شما را کامیاب خواهد کرد و در وقت مناسب شما را نجات خواهد داد. نجات از جایی دیگر و یا از طرف شخصی دیگر نخواهد بود. نیروهای بیگانه در گذشته به شما کمکی نکردند و پس از این هم نخواهند کرد.
خدا باید به آنّها هشدار دهد زیرا خواسته قلبهایشان را میداند: او میداند که آنها به بازگشت به مصر میاندیشند (در اینجا به نماد بیاندیشید) تا محافظتی که به دنبالش بودند را بیابند. از این رو خداوند فرمانهای واضح و مستقیمی داد که آن کار را انجام ندهند زیرا باعث نابودیشان خواهد شد.
بار دیگر انتخابی دشوار که همه ما باید با آن روبرو شویم: زندگی و آرامش از طریق ایمان و اطاعت از عیسی یا بدبختی و مرگ از طریق نداشتن ایمان و فرمانبرداری. بدون توجه به شرایط متفاوت، در نهایت این موضوع برای همه ما یکسان است. به ما بر خلاف این مردم، همیشه به طور خاص و واضح هشدار داده نمیشود، اما هشدارها به گونهای دیگر به ما داده شده است.
زندگی یا مرگ، برکت یا نفرین. شما هر روز چه نوع انتخابهایی میکنید، برای مرگ یا زندگی؟
سه شنبه ۱۵ دسامبر
بازگشت به مصر
اگر ادامه را نخوانده باشید، باب ۴۲ ارمیا میتواند بسیار جالب توجه باشد. مردم چه کاری انجام خواهند داد؟ آیا با ایمان جلو آمده، ایمانی که در اطاعت نمایان شده است و در یهودا باقی خواهند ماند؟ و یا همان اشتباهات گذشته را تکرار کرده و به جای دنبال کردن ”و چنین گفت خداوند،“ کاری را که میخواهند انجام دهند، انجام خواهند داد بر خلاف هشدارهای مشخص خداوند درباره آنچه در صورت بازگشت به مصر در انتظارشان خواهد بود که در چند آیه آخر باب ۴۲ آمدهاند.
آیات ۱ تا ۷ باب ۴۳ ارمیا را بخوانید. آنها چه کار کردند؟
هنگامی که کلام خدا با تمایلات و خواستههای ما مغایرت دارد، ما گرایش به شک کردن به منشاء الهیاش داریم. به همین ترتیب مردم و رهبران درباره ارمیا شک داشتند. ظاهراً در اسرائیل تنها شرایط تغییر کرده بود، اما مردم در ذهن و قلبشان مانند قبل بودند. آنها با حمله به ارمیا نبی خودشان را از قسمشان معاف کردند. اگر چه نمیخواستند مستقیماً به نبی مسن حمله کنند. بنابراین دوست و منشیاش باروخ را متهم نمودند و نسبت به او خشم ورزیدند و ادعا کردند که او نبی را بر ضد آنها گردانیده است.
خروج باب ۱۶ آیه ۳ و اعداد باب ۱۶ آیه ۱۳ را بخوانید. چه تشابهاتی میان آنچه مردم به ارمیا گفتند و آنچه پیشینیان آنها به موسی گفتند، وجود دارد؟
طبیعت انسان طبیعت انسانی است، همیشه بدنبال مقصر دانستن دیگران برای اشتباهات خود است، همواره بدنبال بهانه برای انجام آنچه میخواهد است. از این رو، به هر دلیلی باروخ متهم به تمایل داشتن به کشته شدن هموطنانش بدست بابلیها یا به تبعید برده شدنشان به آنجا متهم شد. در آیات ۱ تا ۷ باب ۴۳ ارمیا نگفته است که چرا مردم فکر میکردند باروخ تمایل به این اتفاق دارد درست همانطور که در کتاب مقدس دلیل اینکه فرزندان اسرائیل فکر کردند که موسی میخواهد آنها پس از ترک مصر در بیابان بمیرند، ذکر نشده است. مردم در بند احساسات و تعصبات ممکن است دلایل محکمی برای افکارشان نداشته باشند. پس چقدر مهم است که ما احساسات و هیجاناتمان را تسلیم خداوند کنیم!
ما چند بار اجازه میدهیم احساسات و تعصباتمان بر قضاوتهایمان تأثیر بگذارند و یا باعث نادیده گرفتن ”و چنین گفت خداوند“ بشوند؟ چگونه میتوانیم خود را از کنترل احساسات و تعصبات مصون بداریم؟ (قرنتیان دوم باب ۱۰ آیه ۵ را ببینید.)
چهارشنبه ۱۶ دسامبر
به تبعید برده شدند
آیات ۸ تا ۱۳ باب ۴۳ ارمیا را بخوانید. خداوند از طریق ارمیا چه فرمود؟
تَحفَنحیس شهری در مرز شمال شرقی مصر بود که استحکامات قابل توجهی داشت و تعداد زیادی از مستعمره نشینان یهودی در آن زندگی میکردند.
در اینجا دوباره، خداوند می خواهد که ارمیا نبوتی نمادین انجام دهد. اگر چه کلمات قدرتمند هستند، گاهی وقتی چیزهایی در زندگی واقعی انجام میشوند، وقتی که در مقابلمان صورت میپذیرند، نیت و منظور آنها قوی تر انتقال مییابد.
به ما گفته نشده است که ارمیا چگونه باید سنگها را در برابر خانه فرعون دفن میکرد. اما نکته مشخص بود: حتی فراعنه قدرتمند همتای خداوند نبودند و او کلام خود را آنچنان که فرموده بود، تحقق میبخشید. پناهجویانی که میاندیشیدند با رفتن به مصر امنیت و محافظت خواهند یافت کاملاً در اشتباه بودند، درست مانند کسانی که پیشتر دیدیم، که فکر میکردند آمدن مصریان به نزد آنها برایشان امنیت و محافظت به ارمغان خواهد آورد (ارمیا باب ۳۷ آیات ۷ و ۸). خدایان مصری تصورات منحرف بیهوده و وهمآلودی بودند؛ این خدایان رجاستهای بتپرستی بودند که مردم را در نادانی محض حقیقت نگه میداشتند. اسرائیلیها باید میدانستند، و ما نیز باید امروز آگاه باشیم، که تنها محافظ و امنیت حقیقی ما در اطاعت از خداوند است.
”هنگامی که انکار نفس بخشی از مذهب ما میشود، ما باید اراده خدا را درک کرده و انجام دهیم؛ زیرا چشمان ما با سرمه چشم تدهین خواهند شد تا بتوانیم چیزهای فوقالعاده زیبای قانونش را مشاهده کنیم. ما باید راه اطاعت را تنها راه امن بدانیم. خدا زمانی که مردمش نور حقیقت را درک میکنند، به تناسب آنها را مسئول میداند. مطالبههای قانون او عادلانه و منطقی هستند و او از ما انتظار دارد از طریق فیض مسیح الزاماتش را بجا آوریم.“ – الن جی. هوایت،
Ellen G. White, The Review and Herald, February 25, 1890
همچنین به مورد نمادین در بازگشت اسرائیلیها به مصر در جستجوی امنیت بیاندیشید. چه کنایهدار! در مفهومی روحانی، راههایی که ممکن است ما وسوسه شویم که برای یافتن چیزی که فکر میکنیم با خداوند نمییابیم، ”به مصر بازگردیم“ کدامند؟
پنجشنبه ۱۷ دسامبر
بیاعتنایی آشکار
آیات ۱ تا ۱۰ باب ۴۴ ارمیا را بخوانید. اسراء در مصر چه کاری انجام میدادند؟
ارمیا در طول اسارت در مصر با همان مشکلاتی که در مدت زندگی در یهودا با مردم داشت، روبرو شد. در آن زمان او باید با رهبران صحبت میکرد؛ اکنون باید با مردم عادی سخن میگفت که در طول اسارت همان گناههایی را مرتکب میشدند که در ابتدا باعث بوجود آمدن این آشوب بود.
آنها در روبرو شدن با ارمیا، چه پاسخ شگفتانگیزی به او دادند؟ (ارمیا باب ۴۴ آیات ۱۵ تا ۱۹)
سختی قلبهایشان و فریبی که گریبانگیرشان شده بود، بسیار عجیب است. اساساً آنها در چشمان ارمیا نگاه کرده و از آنچه ”در نام خداوند“ گفته بود سرپیچی کردند.
منطقشان ساده بود: در روزهای اول قبل از اصلاحات یوشیا، زمانی که آنها کاملاً غرق در پرستش خدایان دروغین بودند، حتی برای ”ملکه آسمان“ بخور میسوزاندند و برایش هدایای نوشیدنی میریختند، همه چیز برایشان به خوبی پیش رفت. آنها از نظر مادی شرایط خوبی داشتند و در امنیت زندگی میکردند. اگر چه، بعد از اصلاحات یوشیا بود (که دیگر دیر و از روی بیعلاقگی بود) که فجایع شروع شد. بنابراین چرا آنها بایستی به ارمیا و همه هشدارهایش گوش میکردند؟
پاسخ ارمیا (ارمیا باب ۴۴ آیات ۲۰ تا ۳۰) چنین بود نه، شما درک نمیکنید. آمدن این فجایع دقیقاً بدلیل این کارهایی است که شما انجام دادید. بدتر اینکه لجوجانه نپذیرفتن شما برای تغییر کردن به این معنی است که حتی بلایای بیشتری خواهند آمد و امنیتی که فکر می کردید در مصر پیدا خواهید کرد، تنها دروغ و فریب است درست مانند خدایان دروغینی که میپرستید. در پایان، حقیقت را خواهید فهمید اما دیگر خیلی دیر خواهد بود.
نظرتان در این باره که کسانی که غرق گناه و ناباوریند به نظر اوضاعشان خیلی خوب است در حالی که گاهی ایمانداران مسیحی با سختی و مشکل روبرو میشوند، چیست؟ چطور با این واقعیت کنار میآییم؟
جمعه ۱۸ دسامبر
تفکری فراتر: در سرتاسر کتاب ارمیا درست مانند همه کتاب مقدس، ما با مسئله نیکی و شرارت روبرو هستیم. و ما به عنوان افراد مسیحی نیکی را از شرارت تشخیص میدهیم، زیرا خدا به روشهای متفاوتی این واژگان را برای ما تشریح نموده است. (برای مثال، رومیان باب ۷ آیه ۷، میکاه باب ۶ آیه ۸، یوشیا باب ۲۴ آیه ۱۵، متی باب ۲۲ آیات ۳۷ تا ۳۹، تثنیه باب ۱۲ آیه ۸ را ببینید.) اما اگر به خدا اعتقاد نداشته باشید چطور؟ خوب، نویسنده ملحد، سم هریس (Sam Harris) یک پیشنهاد دارد. او کتابی با نام The Moral Landscape نوشته است که در آن به این بحث پرداخته است که نیکی و شرارت باید تنها در زمینه علمی بررسی و درک شوند. یعنی، درست همانطور که علم به ما در درک تفاوت میان نیروی هستهای قوی و نیروی هستهای ضعیف کمک کرده است، باید به ما در تشخیص نیکی از شرارت و درست از اشتباه نیز کمک کند. او حتی حدس زده است که ممکن است روزی علم شرارت را از بین ببرد. ”در نظر بگیرید به خاطر بحث که اگر برای شرارت بشری علاجی یافت شود، چه اتفاقی خواهد افتاد. تصور کنید هر تغییر مربوط در مغز انسان بسیار ارزان، بدون درد و امن انجام میشد. علاج اختلالات روانی مستقیم مانند ویتامین D در غذای افراد ریخته میشد. در آن صورت شرارت چیزی جز یک کمبود غذایی نبود.“ The Moral Landscape, p. 109 (Simon & Schuster, Inc., Kindle Edition) اگر چه اکثر دانشمندان حتی آنهایی که به خدا اعتقاد ندارند، با باور اینکه علم میتواند این مشکلات را حل کند، موافق نیستند. هر چند اگر شما به خدا اعتقاد ندارید، دیگر کجا میتوانید چنین راهحلهایی بیابید؟
سوالاتی برای بحث
۱- ”برای ما همه چیز بستگی به این دارد که چگونه شرایط خداوند را میپذیریم.“ – الن جی. هوایت، Selected Messages,book one, p. 118. چرا فرض اینکه نجات بدون هیچ شرطی میآید، اشتباه است؟ شرایط مشابه با کارها و یا چیزهایی که ما را در برابر خدا سزاوار میسازند نیستند. چگونه میتوانیم تمیز بین تعلیم دروغین نجات توسط اعمال (قانون گرایی) و تعلیم دروغین که نجات مشروط نیست (فیض ارزان) را بیاموزیم؟
۲- در مسئله دشوار پایان روز پنجشنبه بیشتر تأمل کنید. اگر کسی بگوید: ”من به عیسی اعتقاد ندارم، من حتی به خدا نیز اعتقاد ندارم و ببینید که زندگیام چقدر خوب است. در حقیقت میتوانم بگویم زندگیم از زندگی شما بهتر است با اینکه شما یک مسیحی هستید“، چگونه پاسخ خواهید داد؟
درس سیزدهم ۱۹ تا ۲۵ دسامبر
درسهایی از ارمیا
بعد از ظهر روز سبت
مطالعه این هفته: ارمیا باب ۲ آیه ۱۳، باب ۶ آیه ۲۰، باب ۷ آیات ۱ تا ۱۰؛ متی باب ۱۹ آیه ۱۲؛ تثنیه باب ۶ آیه ۵؛ ارمیا باب ۱۰ آیات ۱ تا ۱۵، باب ۲۳ آیات ۱ تا ۸.
آیه حفظی: ”خداوند میگوید: «زمانی میآید که من از نسل داوود پادشاهی عادل بر میگزینم. آن پادشاه با حکمت حکومت میکند و آنچه را که راست و درست است، در تمام این سرزمین انجام خواهد داد“ (ارمیا باب ۲۳ آیه ۵).
اکنون ما به انتهای مطالعهمان از ارمیا رسیدیم. این مانند یک ماجراجویی بوده است؛ تعداد زیادی اتفاقات غمانگیز، احساسات و انرژی در حماسه این نبی اتفاق افتاد.
ارمیا نیز مانند سایر انبیاء بیهوده ننوشت: کتاب او پیامی از جانب خداوند برای مردم در زمان و مکان و شرایط خاصی بود.
و همچنان اگرچه شرایط او کاملاً با زمان ما یا سایر نسلها که کتاب او را خواندهاند، متغایر بودند، پایههای اساسی و بسیار مهم که در آن بیان شدند برای هر نسلی از قوم خدا یکسان هستند.
مانند ایمان به خدا و اطاعت از فرمانهایش. مانند مذهبی حقیقی، مذهبی از روی دل در برابر مراسم بی روح و بیهوده که رضایت دروغین میدهند. مانند تمایل مردم به پذیرفتن اصلاحات حتی زمانی که بر خلاف آنچه تمایل به شنیدن دارند است. مانند تجدد و اصلاح شدن حقیقی. مانند اطمینان به خداوند و وعدههایش به جای بازوی جسم. مانند ...
این فهرست ادامه دارد. بیایید این هفته نگاهی بیاندازیم به بعضی از درسهایی که میتوانیم از این مکاشفه محبت خدا برای قومش حتی در میان هشدارهای شدید نسبت به عاقبت اعمالشان بیاموزیم.
* درس این هفته را مطالعه کنید تا برای روز سبت در ۲۶ دسامبر آماده شوید.
یکشنبه ۲۰ دسامبر
خداوند ارمیا
ادونتیستهای روز هفتم میفهمند که در مرکز نبرد بزرگ موضوعی اساسی وجود دارد: سیرت خدا چیست؟ خدا واقعاً چگونه است؟ آیا آنگونه که شیطان ادعا میکند مستبد و خودسر است یا پدری با محبت و مهربان است که تنها بهترین را برای ما میخواهد؟ این پرسشها به درستی مهمترین پرسشهای کائنات هستند. گذشته از هر چیز، اگر خدا با محبت، مهربان و از خود گذشته نبود و در عوض بدجنس، خودخواه و آزار دهنده بود، شرایط ما چگونه میبود؟ در آن صورت نداشتن خدا برای ما بهتر از داشتن چنان خدایی بود.
از این رو، این پرسشها دارای اهمیت بسیاری هستند. خوشبختانه، ما پاسخ آنها را داریم و به بهترین شکل در صلیب دیده میشوند.
”او که قدرتش جهانهای بیشمار را در محدوده بیکران فضا بوجود آورد و حمایت نمود، محبوب خدا عظمت آسمان، او که کروب و سراف از دوست داشتنش خوشنود بودند – خود را فروتن نمود تا بشر سقوط کرده را نجات دهد؛ که او تقصیر و شرمساری گناه را بدوش بکشد و پنهان شدن چهره پدر از او تا حدّی که مصیبتهای جهان قلب او را شکست و جانش را بر صلیب جلجتا از او ربود. که خالق همه جهانها، داور همه سرنوشتها باید جلالش را کنار گذاشته و خود را تحقیر نماید به خاطر محبت به بشر دائماً حیرت و پرستش عالم را بر خواهد انگیخت.“ – الن جی. هوایت، The Great Controversy, p. 651
سیرت و ماهیت خدا چگونه در آیات زیر از کتاب ارمیا نمایان شده است؟ یعنی، این آیات درباره او به ما چه میگویند؟
ارمیا باب ۲ آیه ۱۳
ارمیا باب ۵ آیه ۲۲
ارمیا باب ۱۱ آیه ۲۲
ارمیا باب ۳۱ آیه ۳
ارمیا باب ۳ آیه ۷
این آیات تنها تعداد کمی از بسیاری تصاویر و اصطلاحات استفاده شده در این کتاب هستند که چیزی از سیرت و ماهیت خدا را برای ما آشکار میکنند. او منشاء زندگی، خالق توانمند، خدای داوری است، خدایی که پیوسته نسبت به ما محبت داشته و ما را فرا میخواند تا از گناهانمان منحرف کرده و از راهی که ما را به نابودی میکشاند توبه کنیم.
شما شخصاً چه تجربهای درباره شخصیت محبت آمیز خدا داشتهاید؟
دوشنبه ۲۱ دسامبر
آئینها و گناه
”مدرکی هست به نام کتاب مقدس که تقلای دائمی و دلسرد کننده خدا با مذهب سازمان یافته را ثبت کرده است.“ – تری ایگلتون (Terry Eagleton)،
Reason, Faith, and Revolution: Reflections on the God Debate, p. 8, Kindle Edition
این کاملاً درست نیست و به این دلیل است که مذهب کتاب مقدس، آن که خدا به بشریت داده است همواره ”مذهبی سازمان یافته“ بوده است.
از سوی دیگر، شکی نیست که در کتاب ارمیا، خداوند بدنبال دور کردن مردم از آئینهای سرد، کهنه ولی بسیار سازمان یافته بود که برای چیره شدن بر ایمانشان بوجود آمده بودند، آئینهایی که آنها بر این باور بودند گناهانشان را میپوشاند.
همانطور که قبلاً گفته شد و ارزش تکرار دارد، اکثر مبازات ارمیا با رهبران و کاهنان و مردمی بود که معتقد بودند از آنجایی که منتخبان خدا، فرزندان ابراهیم و مردم طرف پیمان هستند، همه چیز بین آنها و خداند درست است. چه فریب غمانگیزی که ما فرزندان نسل ابراهیم (غلاطیان باب ۳ آیه ۲۹) نیز باید مراقب آن باشیم.
پیام آیات زیر از کتاب ارمیا چیست؟ مهمتر اینکه، ما چگونه میتوانیم اصول موجود در آنها را در همراهیمان با خداوند اعمال کنیم؟ (ارمیا باب ۶ آیه ۲۰، باب ۷ آیات ۱ تا ۱۰).
آیات ۹ و ۱۰ باب ۷ ارمیا را بخوانید. اگر کسی بدنبال یافتن موقعیتی متناسب با آنچه که ”فیض بی ارزش“ خوانده شده است میباشد، برای اینجا این اصطلاح دقیقاً صادق است. این مردم همه این کارهای گناهآلود را انجام میدهند و سپس به معبد بازگشته و خدای حقیقی را ”عبادت میکنند“ و مدعی بخشش گناهانشان هستند؟ خدا قابل تمسخر نیست. در صورتی که این مردم راههایشان، بویژه نحوه رفتارشان با ضعیفان را تغییر ندهند، با مجازاتی سخت روبرو خواهند شد.
آنها تحت چه فریبی هستند، این باور که مذهب سازمان یافته و سنن آن برای پوشش گناهانشان کافی است تا بتوانند همچنان مرتکب گناه شوند.
تفاوت میان آنچه ارمیا در اینجا هشدار میدهد با آنچه عیسی در آیه ۱۲ باب ۹ متی فرمود، چیست؟ چرا دانستن این تفاوت مهم است؟
سه شنبه ۱۵ دسامبر
مذهب قلبی
”پس همۀ ما فردأ فرد باید حساب خود را به خدا پس بدهیم“ (رومیان باب ۱۴ آیه ۱۲).
قسمت بزرگی از کتاب ارمیا به ملت به شکل کامل هدف گیری شده است. بارها او بطور مشترک درباره اسرائیل و یهودا به عنوان ”تاک برگزیده“ (ارمیا باب ۲ آیه ۲۱)، یا ”محبوب“ خداوند (ارمیا باب ۱۱ آیه ۱۵)، ”میراث“ خدا (ارمیا باب ۱۲ آیات ۷ تا ۹)، ”تاکستان“ خود (ارمیا باب ۱۲ آیه ۱۰) و ”گلّه“ خود (ارمیا باب ۱۳ آیه ۱۷) سخن گفت. بدون شک در این کتاب ما احساس طبیعت همگانی بودن دعوت خدا از این ملت را بدست میآوریم.
به طور حتم در عهد جدید نیز چنین است، جایی که کلیسا بارها با مفهوم همگانی یاد شده است.(افسسیان باب ۱ آیه ۲۲، باب ۳ آیه ۱۰ و باب ۵ آیه ۲۷ را ببینید).
با وجود این، نجات شخصی است و نه همگانی. ما به عنوان بستههای معاملاتی نجات پیدا نمیکنیم. ملت یهودا مانند کلیسای عهد جدید، از افراد تشکیل شده بود و در سطح انفرادی است که مسائل و مشکلات بسیار مهم بوجود میآیند. آیه بسیار مهم در آیه ۵ باب ۶ تثنیه ”پس یهُوَه خدای خود را به تمامی جان و تمامی قوت خود محبت نما“ با وجود اینکه به صورت کلی به ملت سخن میگوید اما به صورت مفرد و دوم شخص نوشته شده است. خدا با هر کس به صورت فردی صحبت میکند. در پایان، هر کدام از ما باید شخصاً گزارشی از خود به خدا ارائه بدهیم.
چیزی مشابه را در کتاب ارمیا نیز میتوانیم بیابیم.
آیات زیر درباره اهمیت قدم برداشتن شخصی و فردی با خداوند، چه چیزی میگویند؟
ارمیا باب ۱۷ آیه ۷
ارمیا باب ۱۷ آیه ۱۰
ارمیا باب ۲۹ آیه ۱۳
ارمیا باب ۹ آیات ۲۳ و ۲۴
اگر چه هر دو عهد کتاب مقدس از ماهیت کلیسای خدا به عنوان همگانی یاد میکنند، اما ایمان حقیقی به هر فرد بستگی دارد که روزانه به خداوند تسلیم شود و به قدم برداشتن در ایمان و اطاعت مصمم باشد.
اگر چه شکی نیست که هر کدام از ما شخصاً نسبت به جان خود مسئول هستیم، چگونه می توانیم مطمئن باشیم که تمام تلاشمان را برای تشویق کردن دیگران انجام بدهیم؟ در حال حاضر، چه کسی را میشناسید که میتوانید کلامی دلگرم و تشویق کننده به ایشان بگویید؟
چهارشنبه ۲۳ دسامبر
عصر جهالت بتها
یکی از گناهانی که مردم مرتکب میشدند و ارمیا همواره با آن دست و پنجه نرم میکرد، چه بود؟ (ارمیا باب ۱۰ آیات ۱ تا ۱۵).
فقط روشی که نبی نشان میدهد که این بتها تا چه حد بیهوده، بی مصرف و احمقانه هستند جالب توجه نیست بلکه مورد مقایسه قرار دادن آنها با خدا توسط او نیز بسیار جالب است. این چیزها ناتوان، بیمصرف، تهی و دروغین هستند؛ چه تضادی نسبت به خداوند که آسمانها و زمین را خلق کرد! او تا به ابد دوام خواهد آورد در حالی که این بتها برای همیشه نابود خواهند شد. پس ما باید چه کسی را پرستش کنیم و زندگیمان را وقفش نماییم: آن که ضعیف، دروغین، بیهوده و ناتوان است یا خداوند که قدرت و عظمتش آنقدر زیاد است که عالم هستی را آفریده و محفوظ میدارد؟ بدون شک پاسخ مشخص است.
با این حالی که پاسخ واضح است، واقعیت این است که ما نیز در خطر بت پرستی قرار داریم.اگرچه ممکن ایت امروزه بتهایی مانند زمان ارمیا را پرستش نکنیم، زندگی امروزی ما پر از خدایان دروغین است. این بتهای امروزی میتوانند هر چیزی که ما بیشتر از خدا دوست داریم باشند؛ هر آنچه که عبادت میکنیم (و عبادت همواره به معنای دعا کردن و ترانه خواندن نیست)، خدای ما میشود و ما متهم به بت پرستی میشویم.
برخی از چیزهایی که ما در خطر تبدیل آنها به بت هستیم، کدامند؟ چیزهایی مانند وسایل دیجیتال، پول، شهرت و حتی افراد دیگر چطور؟ فهرستی از این بتهای بالقوه تهیه کنید و سپس در پایان از خود بپرسید: آنها چه نجاتی واقعی ارائه میدهند؟
به طور حتم، ما از لحاظ فکری میدانیم که هیچ کدام از اینها ارزش عبادت کردن را ندارند. میدانیم که در پایان هیچ کدام از چیزهایی که این جهان ارائه میدهد و هیچ کدام از چیزهایی که ما به بت تبدیل میکنیم، نمیتوانند در نهایت روان ما را راضی کنند و آن را نجات دهند. ما همه این چیزها را میدانیم و با این حال اگر مراقب نباشیم و عیسی و آنچه را که برای ما انجام داد و دلیل آن را در برابر خود نداشته باشیم، ممکن است به آسانی دچار نوع امروزی بت پرستی مانند آنچه ارمیا بسیار شدید با آن مبارزه نمود، بشویم.
پنجشنبه ۲۴ دسامبر
باقیماندگان
”در آخرین روزهای ارتداد یهودا، نصایح انبیاء به نظر تأثیر زیادی نداشتند؛ و زمانی که ارتش کلدانیان برای سومین و آخرین بار برای محاصره اورشلیم آمدند، امید از همه دلها رخت بر بست. ارمیا نابودی کامل را پیشبینی کرد؛ و این به دلیل اصرار او بر تسلیم شدن بود که در نهایت به زندان انداخته شد. خدا باقیمندگان در شهر را در نا امیدی بدون چاره رها نکرد. حتی زمانی که ارمیا تحت نظارت شدید توسط کسانی که پیامهایش را به تمسخر گرفتند بود باز هم مکاشفههای جدیدی درباره تمایل آسمان به بخشش و نجات دیافت کرد که منبع پایدار آرامش برای کلیسای خدا تا به امروز بوده است.“ – الن جی. هوایت،
Ellen G. White, Prophets and Kings,p. 466.
حتی در میان آن ارتداد و ویرانی، خدا همواره مردمی وفادار داشت هر چند تعداد آنها کم بود. اگرچه مانند سایر انبیاء، بیشتر تأکید در کتاب ارمیا بر ارتداد و عدم وفاداری بود – زیرا اینها چیزهایی بودند که خداوند میخواست مردم را از آنها نجات دهد – در طول تاریخ مقدس، خداوند باقیماندگان وفاداری داشت.به طور حتم این تا آخرالزمان ادامه خواهد داشت (مکاشفه یوحنا باب ۱۲ آیه ۱۷ را ببینید).
مفهوم باقیمانده در آیات ۱ تا ۸ باب ۲۳ ارمیا چگونه بیان شده است؟ این چگونه در مورد زمان عهد جدید کاربرد دارد؟ (ارمیا باب ۳۳ آیات ۱۴ تا ۱۸ را نیز ببینید.)
دانشمندان در آیات ۵ تا ۷ نبوتی مسیحایی درباره نجان مردم ایمان دار خدا دیدهاند. اگرچه حقیقت دارد که پس از تبعید به بابل، باقیماندگانی برگشتند، اما چشمگیر نبود. با این وجود، هدف خدا از طریق دودمان داود و توسط ”شاخهئی عادل“ تحقق خواهد یافت، پادشاهی که روزی بر تخت خواهد نشست.
بخشی از این نبوت در نخستین آمدن عیسی تحقق یافت (متی باب ۱ آیه ۱، متی باب ۲۱ آیات ۷ تا ۹، یوحنا باب ۱۲ آیه ۱۳ را ببینید). در بازگشت دوباره عیسی (دانیال باب ۷ آیات ۱۳ و ۱۴ را ببینید) زمانی که تمام قوم ایماندار خدا، باقیماندگان حقیقیاش برای همیشه در صلح و امنیت زندگی خواهند کرد، تحقق کامل خواهد یافت. نجات که نخستین بار در خروج از مصر نمادین شد، کامل و ابدی خواهد شد.
شما امیدتان را در چه چیزی میگذارید؟ چگونه میتوانید اطمینان بیش از پیش به وعدههای خدا و تحقق کامل آنها در زندگیتان را بیاموزید؟ در کنار آنها، چه چیز دیگری دارید؟
جمعه ۲۵ دسامبر
تفکری فراتر: سالها پیش یک خدمتگزار ادونتیست روز هفتم به نام دبلیو. دی. فرازی (W. D. Frazee) موعظهای با نام ”برندگان و بازندگان“ ارائه داد. در آن، او به زندگی چندین شخصیت کتاب مقدس پرداخت و از خدمت و زندگی آنها گفت و سپس این سؤال را در باره هر کدام از ایشان پرسید: او یک برنده بود یا بازنده؟
برای مثال، او نگاهی به یحیی تعمید دهنده که تنها در بیابان زندگی میکرد، انداخت . اگرچه یحیی در نهایت پیروانی داشت، اما هرگز زیاد نبودند و مطمئناً به تعداد آنچه عیسی داشت نبود. و بدون شک یحیی آخرین روزهای زندگیاش را در زندانی سرد و مرطوب گذراند، جایی که گهگاهی دچار شک و تردید میشد و در نهایت سرش بریده شد (متی باب ۱۴). شیخ فرازی پس از گفتن همه اینها، پرسید: ”آیا یحیی برنده بود یا بازنده؟“
ارمیا نبی چطور؟ زندگی او تا چه حد موفق بود؟ او بسیار رنج کشید و از ناله و زاری کردن برای آن واهمهای نداشت. با چند مورد استثنا، به نظر میرسد که کاهنان، انبیاء، پادشاهان و مردم عادی نه تنها آنچه میگفت را نمیپسندیدند، بلکه کاملاً نسبت به آن احساس تنفر می کردند. به او حتی به عنوان یک خائن نسبت به قوم خویش نسبت دادند. در انتها، نابودی و سرنوشت شومی که او از آن هشدار داده بود، آمد زیرا مردم بارها کلام او را رد کردند. آنها او را در گودالی گلی انداختند به این امید که بمیرد. او زنده ماند و ملتش را دید که تبعید شدند زمانی که اورشلیم و معبد نابود شدند. از این رو، از نقطه نظر انسانی، اوضاع زیاد برای ارمیا به خوبی پیش نرفت. از یک نظر می توان گفت که ارمیا زندگی تیره روزی داشت.
سوالاتی برای بحث
۱- آیا ارمیا برنده بود یا بازنده؟ دلایل پاسخ خود را توضیح دهید. اگر میگویید که برنده بود، این درباره اهمیت اینکه ما واقعیت را با استانداردهای جهانی قضاوت نمیکنیم، چه میگوید؟ از چه استانداردهایی باید برای درک درستی و نادرستی، خوبی و بدی و موفقیت و شکست استفاده کنیم؟
۲- ما به چه روشهایی از پیش تصویر شدن زندگی عیسی را در زندگی ارمیا میبینیم؟ تشابهات آنها کدامند؟
۳- در ابتدای این هفته مشکل ”فیض کم ارزش“ را باور داشتن که پیروزی از بعضی سنتهای مذهبی برای پوشش گناه کافی است، دیدیم. فیض حقیقی در مقابل نوع بی ارزش و فریبنده آن که در اینجا نسبت به آن هشدار داده شده است، چیست؟